جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پاینده
(یَ دِ) (ص فا.) پایدار، جاوید.
پ
معین
پایندانی
(~.) (حامص.) میانجیگری، ضمانت.
پ
معین
پایندان
(یَ) (اِ.) ۱- کفیل، ضامن.۲- کفش کن، درگاه.۳- میانجی کننده.
پ
معین
پدید آوردن
(~. وَ دَ) (مص م.)۱- ایجاد کردن، پیدا کردن.۲- ممتاز و مشخص کردن.
پ
معین
پد
(پُ) (اِ.) = پود. پده: چوب پوسیده که آن را آتش گیره کنند، حراق.
پ
معین
پخس
(پَ) (اِ.) عشوه، ناز، خرام.
پ
معین
پتک
(پَ تَ) ( اِ.) نوار پهنی که بعضی مردم مانند چوپانان یا سربازان به ساق ...
پ
معین
پایین
(ص نسب. ق.)۱- زیر.۲- دامنه.
پ
معین
پدید آمدن
(~. مَ دَ) (مص ل.)۱- آشکار گشتن.۲- بوجود آمدن.۳- معلوم شدن.
پ
معین
پخچیدن
(پَ دَ) (مص ل.)= پخچودن. پخشیدن. پخشودن: کوفته شدن، پهن گردیدن.
«
‹
33
34
35
36
37
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها