جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پخس
(پَ) (اِ.) عشوه، ناز، خرام.
پ
معین
پتک
(پَ تَ) ( اِ.) نوار پهنی که بعضی مردم مانند چوپانان یا سربازان به ساق ...
پ
معین
پایین
(ص نسب. ق.)۱- زیر.۲- دامنه.
پ
معین
پدید آمدن
(~. مَ دَ) (مص ل.)۱- آشکار گشتن.۲- بوجود آمدن.۳- معلوم شدن.
پ
معین
پخچیدن
(پَ دَ) (مص ل.)= پخچودن. پخشیدن. پخشودن: کوفته شدن، پهن گردیدن.
پ
معین
پختگی
(پُ تِ)(حامص.)کنایه از: کارآزمودگی و باتجربگی.
پ
معین
پتواز
(پَ) ( اِ.)۱- لانه، نشیمنگاه پرندگان، و آن چوب بستی باشد که برای نشستن...
پ
معین
پاییزه
(زِ) (ص نسب.)= پاییزی: کشت پاییزه.
پ
معین
پدید
(پَ) (ص مر.)۱- پیدا، روشن، نمایان.۲- برگزیده، مستثنی.
پ
معین
پخچ
(پَ)۱- (اِمص.) ضعیف شدن.۲- رنجور و غمگین شدن.۳- (ص.) پژمرده.۴- ناقص.
«
‹
34
35
36
37
38
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها