جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پت پت کردن
(~. کَ دَ) (مص ل.)۱- صدا کردن فتیلة چراغ و شمع و مانند آن.۲- اصطلاحی ا...
پ
معین
پدر مادردار
(~. دَ) (ص فا.) (عا.) اصیل، خانواده دار.
پ
معین
پخش
(پَ) (ص.)۱- پهن، پخت.۲- پراکنده، پاشیده.۳- منتشر.
پ
معین
پخ
(پَ) (ص.) چیز پهن و صاف که لبة آن گرد باشد و تیزی نداشته باشد.
پ
معین
پت پت
(پِ. پِ) (اِصت.) صدای فتیلة چراغ چون روغنش تمام شود یا در آن آب باشد.
پ
معین
پدیسار
(پَ) (اِ.) از سر گرفتن.
پ
معین
پداگوژی
(پِ گُ) (اِ.) علم آموزش و پرورش.
پ
معین
پخسیده
(پَ دِ) (ص مف.) پژمرده.
پ
معین
پتیاره
(پَ رِ) ۱- ( اِ.) دیو.۲- آفت، بلا، آسیب.۳- (ص.) زشت، نازیبا.۴- بدخوی م...
پ
معین
پت و پهن
(پَ تُ پَ) (ص.)۱- پهن، عریض.۲- دارای اندام بزرگ و نامناسب.
«
‹
39
40
41
42
43
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها