جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پدواز
(پَ) (اِمر.)۱- جای نشستن.۲- پاسخ، جواب، پتواز.۳- سخن، گفتگو، مطلب.
پ
معین
پخپخو
(پَ پَ خُ) نک غلغلک.
پ
معین
پخته کردن
(~. کَ دَ)(مص م.)۱ - کامل کردن.۲- آماده ساختن کسی برای انجام کاری.
پ
معین
پته
(پَ تِ) ( اِ.)۱- پروانة عبور، جواز.۲- بندی که در جویها درست کنند تا ...
پ
معین
پاییدن
(دَ) (مص م.)۱- نگاهبانی کردن.۲- مراقبت کردن.۳- دوام داشتن.۴- منتظر بود...
پ
معین
پدمه
(پَ مِ) (اِ.)۱- بهره، نصیب.۲- غذا یا میوهای که از یک مهمانی با خود بی...
پ
معین
پخنو
(پَ نُ) (اِ.) تندر، رعد، کنور.
پ
معین
پخته خواری
(~. خا) (حامص.) مفت خوری، راحت طلبی.
پ
معین
پتفوز
(پَ) ( اِ.) نک بتفوز.
پ
معین
پایگاه
(اِمر.)۱- جا، مکان.۲- مقام، مرتبه.۳- حد، درجه.۴- شایستگی.
«
‹
40
41
42
43
44
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها