جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پرانداختن
(پَ. اَ تَ) (مص ل.) کنایه از: نشاط کردن.
پ
معین
پر بودن
(پُ. دَ) (ص.)۱- ارزشمند بودن.۲- (عا.) عالم، بامعلومات.
پ
معین
پذرفت
(پِ رُ) (مص مر. اِ.) تعهد، وعد، ضمان.
پ
معین
پرانتز
(پَ تِ) (اِ.) نشانهای است قوسی شکل () که برای نوشتن جملة معترضه و ما...
پ
معین
پر
(~.) (اِ.) = پرتو: شعاع، پرتو.
پ
معین
پرالک
(پَ لَ)۱- (اِ.) فولاد جوهردار.۲- تیغ و شمشیر جوهردار.
پ
معین
پذیره نویسی
(~. نِ) (حامص.) نوشتهای برای تعهد انجام کاری.
پ
معین
پرافکنده
(~. اَ کَ دِ) (ص مف.) کنایه از: عاجز، ناتوان.
پ
معین
پذیره شدن
(~. شُ دَ) (مص ل.)۱- جلو رفتن، پیشواز رفتن.۲- به مقابله رفتن.
پ
معین
پرباد
(پُ) (ص مر.)۱- ورم کرده.۲- کنایه از: مغرور، متکبر.
«
‹
41
42
43
44
45
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها