جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پراگندن
(پَ گَ دَ) (مص م.)۱- پاشیدن، پریشان کردن.۲- پخش کردن.۳- مشهور کردن.۴-...
پ
معین
پر کردن
(پُ. کَ دَ)(مص م.)۱ - انباشتن، لبریز کر دن.۲- بسیار انجام دادن.۳- (عا....
پ
معین
پذرفتکاری
(~.) (حامص.)۱- پذیرش.۲- فرمانبرداری.۳- اقرار، اعتراف.
پ
معین
پراگماتیسم
(پِ) (اِ.) فلسفة عملی، اصالت عمل، عمل گرایی.
پ
معین
پر و پا
(پَ رُ) (اِمر.) ۱- پا. ۲- پیش آمد ؛ از ~افتادن درمانده شدن. ؛به ~ی ...
پ
معین
پذرفتکار
(پَ رُ) (ص فا.)۱- پذیرنده.۲- معترف.
پ
معین
پراکوه
(پَ) (اِمر.) = براکوه: آن جای از کوه که عمیق است و آب به سوی آن سرازیر...
پ
معین
پر و بال زدن
(~. زَ دَ) (مص ل.)۱- پرپر زدن، بال و پر زدن.۲- نفرینی است کنایه از: مر...
پ
معین
پذرفتن
(پَ رُ تَ) (مص م.) پذیرفتن.
پ
معین
پراندیشه شدن
(پُ. اَ ش ِ. شُ دَ) (مص ل.) اندیشناک شدن.
«
‹
41
42
43
44
45
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها