جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پارچه
(چِ) (اِمصغ.)۱- پاره، تکه.۲- هر چیز بافته شده.
پ
معین
پارسه
(س ِ) (اِمر.)۱- گدایی، پرسه.۲- گدا.
پ
معین
پاراو
(ص.) پیرمرد.
پ
معین
پادو
(اِمر.) گماشته، کسی که پی فرمانها میرود.
پ
معین
پارینه سنگی
(~. سَ) (اِمر.) عصر حجر، پالئولتیک. نام دورهای از ماقبل تاریخ که در آ...
پ
معین
پارچ
( اِ.) ظرف آبخوری سرگشاد.
پ
معین
پارسنگ
(سَ) (اِمر.)نک پاسنگ. ؛ ~ برداشتن عقل کسی کنایه از: ناقص عقل بودن، ...
پ
معین
پارانشیم
(اِ.)۱- بخش فعال اعضای غدهای.۲- نسج سلولی نرم و اسفنجی که در برگها،...
پ
معین
پاده بان
(~.) (اِمر.)۱- گله بان، چوپان.۲- پاسبان، نگاهبان.
پ
معین
پارینه
(نِ) (ص نسب.)۱- منسوب به سال گذشته.۲- سال گذشته.۳- کهنه.
«
‹
5
6
7
8
9
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها