جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پاره دوختن
(~. تَ) (مص م.) وصله زدن، پینه کردن.
پ
معین
پاردم
(دُ) (اِمر.) چرمی که بر عقب زین یا پالان میدوزند و زیر دم اسب میاندا...
پ
معین
پاراج
(اِ.) آن چه میهمان را پیشکش آرند.
پ
معین
پارکینسون
(سُ) (اِ.) نوعی بیماری عصبی میان سالان و سالخوردگان که با کندی حرکات ...
پ
معین
پاره خوار
(~. خا) (ص فا.) آن که رشوه گیرد.
پ
معین
پاردان
(اِمر.)۱- جوال.۲- تنگ، ظرف شراب.۳- شراب.
پ
معین
پاراب
(اِمر.) = پاراو. فاراب: زراعت آبی ؛ مق. دیم.
پ
معین
پارکومتر
(کُ مِ) (اِمر.) دستگاهی است که در محلهای مجاز پارک اتومبیل نصب میشو...
پ
معین
پارنجن
(رَ جَ) (اِمر.) نک پاآورنجن.
پ
معین
پارتیشن
(ش ِ) (اِ.) دیواری ثابت یا متحرک و نازک برای تقسیم کردن اتاقی بزرگ به...
«
‹
5
6
7
8
9
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها