جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پرپری
(پِ پِ) (ص.)۱- هر چیز نازک و پوسته مانند.۲- کبوتر مادهای که پر و دمش ...
پ
معین
پرولاپس
(پُ رُ پْ) (اِ.) افتادگی عضو یا بخشی از بدن از محل طبیعی خود بر اثر ض...
پ
معین
پریشب
(پَ شَ) (ق مر.) شب قبل از دیشب، د و شب پیش.
پ
معین
پری دیدن
(پِ. دَ) (مص م.) کنایه از: دیوانه شدن.
پ
معین
پرکم
(پَ کَ) (ص.)بی کار و ناچیز و از کار - افتاده.
پ
معین
پرپره
(پَ پَ رِ یا رَ) (اِ.) سکة کوچک تنگ را گویند؛ پشیز، فلوس، پولک. دینار....
پ
معین
پروفیل
(پُ رُ) (اِ.)۱- نقشه و تصویری که مقطع طولی ساختمان یا سازه را نشان ده...
پ
معین
پریشانی
(~.) (حامص.)۱- پراکندگی.۲- تشویش، اضطراب.۳- شوریدگی، آشفتگی.۴- بینوای...
پ
معین
پری دار
(~.)(ص فا.)۱- جن زده.۲- دختری که واسطة بین پری افسا و جن قرار میگیرید...
پ
معین
پرکر
(پَ کَ) (اِمص.) منتظر بودن، چشم به راه داشتن.
«
‹
70
71
72
73
74
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها