جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
چ
معین
چرخ کردن
(~. کَ دَ) (مص م.)۱- به وسیلة دستگاه مخصوص عصارة چیزی را گرفتن.۲- با د...
چ
معین
چرب زبان
(~. زَ) (ص مر.)۱- شیرین زبان.۲- چاپلوس.
چ
معین
چرا
(چَ) (اِمص.) چریدن.
چ
معین
چرغول
(چَ) (اِ.) نک بارهنگ.
چ
معین
چرخ فلک
(~ ~.) (اِمر.) نوعی اسباب تفریحی کودکان که عبارت از دستگاه گردندهای ...
چ
معین
چرب ترازو
(~. تَ) (ص مر.) کسی که اعمال نیکش بر اعمال بدش فزونی دارد.
چ
معین
چر
(چُ) (اِ.) = چل. چول: آلت تناسلی مرد، جل.
چ
معین
چریدن
(چَ دَ) (مص ل.) چرا کردن، علف خوردن در چراگاه.
چ
معین
چرغ
(چَ) (اِ.) پرندهای است شکاری از نوع باز و به اندازة کلاغ با رنگ خاکس...
چ
معین
چرخ زدن
(~. زَ دَ)۱- چرخیدن، گشتن.۲- آوارگی، سرگشتگی.
«
‹
8
9
10
11
12
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها