جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
چ
معین
چشم پوشی
(~.) (حامص.) نادیده گرفتن، بخشیدن.
چ
معین
چشم روشنی
(~. رُ شَ) (اِمر.) پیشکشی که برای عروس وداماد یا تازه رسیده از سفر ب...
چ
معین
چشم آغیل
(~.) (اِمر.) نگاه غضب آلود از گوشة چشم.
چ
معین
چسبندگی
(چَ بَ دِ) (حامص.) چسبنده بودن، چسبناک بودن.
چ
معین
چشم پنام
(~. پَ) (اِمر.) تعویذی که جهت دفع چشم زخم نویسند.
چ
معین
چشم رسیده
(~. رَ دِ) (ص مف.) کسی که چشم زخم به او رسیده.
چ
معین
چشم
(چَ یا چِ) (اِ.)۱- عضو بینایی در انسان و حیوان، دیده.۲- نگاه، نظر.۳- ...
چ
معین
چسبناک
(~.) (ص مر.) آغشته به مادة چسبنده، نووچ.
چ
معین
چشم وهمچشمی
(~ُ هَ چَ) (حامص.) رقابت، حسادت.
چ
معین
چشم رسیدن
(~. رِ دَ) (مص ل.) نظر خوردن، چشم زخم خوردن.
«
‹
11
12
13
14
15
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها