جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
چ
معین
چس فیل
(چُ س) (اِمر.) دانة ذرت بو داده شده.
چ
معین
چشم شور
(~.) (ص مر.) چشمی که از آن چشم زخم به کسی یا چیزی برسد.
چ
معین
چشم به راه
(~. بِ) (ص مر.) منتظر.
چ
معین
چسی
(چُ) (حامص.) (عا.) لاف و گزاف بیهوده.
چ
معین
چس خور
(چُ. خُ) (ص.) بخیل، خسیس.
چ
معین
چشمه آفتاب
(~.) (اِمر.) کنایه از: خورشید.
چ
معین
چشم سپید
(~. سِ)(ص مر.) = چشم سفید: بی شرم، گستاخ.
چ
معین
چشم بندی
(~. بَ) (حامص.) افسونگری، ساحری.
چ
معین
چسکی
(چُ سَ) (ص نسب.) بسیار کوچک و حقیر و ناقابل.
چ
معین
چس
(چُ) (اِ.) بادی که از مقعد خارج میشود.
«
‹
12
13
14
15
16
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها