جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
چ
معین
چغندر
(چُ غُ دَ) (اِ.) چگندر، چندر، گیاهی است از تیرة اسفنجیان دارای برگهای...
چ
معین
چشیدن
(چَ یا چِ دَ) (مص م.)۱- مزه کردن.۲- احساس کردن.
چ
معین
چل مرد
(چِ. مَ) (اِمر.) چوب گندهای که پس در بسته گذارند.
چ
معین
چغلی
(~.) (حامص.)۱- سخن چینی کردن.۲- غیبت.
چ
معین
چشک
(چِ شْ یا شَ)۱- (ص.) افزون، بیش.۲- (اِ.) افزونی، غلبه.
چ
معین
چل تکه
(چِ تِ کِّ) (ص مر.) پارچهای که از کنارههای ماهوت بریده دوزند.
چ
معین
چغل
(چَ غَ) (ص.) هر چیز سخت و سفت، چیزی که زیر دندان جویده نگردد.
چ
معین
چشمیزک
(چَ زَ) (اِمصغ.) = چشمیزج. تشمیزج: دانهای است سیاه به اندازة بهدانه و...
چ
معین
چل تاج
(چِ) (ص مر.) مرغ یا خروسی که تاج بزرگ زیبا و شعبه شعبه دارد.
چ
معین
چغزواره
(چَ غْ رِ) (اِمر.) جُلبک، خزه.
«
‹
20
21
22
23
24
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها