جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
چ
معین
چمیدن
(چَ دَ) (مص ل.)۱- خرامیدن، راه رفتن به ناز.۲- پیچ و خم خوردن.
چ
معین
چمان
(چَ) (اِ.) پیالة شراب، پیمانة باده.
چ
معین
چلپاسه
(چَ س) (اِ.) مارمولک ؛ کرپاس، کرپاشه، کرپاسو، و کرباسک نیز گویند
چ
معین
چلغوز
(چَ) = چلقوز:۱- (اِ.) فضلة مرغ خانگی، کبوتر و مانند آنها.۲- (عا.) برا...
چ
معین
چندان
(چَ) (ق.)۱- آن قدر، آن اندازه.۲- تا آن زمان.
چ
معین
چمچه
(چَ یا چُ یا چِ) (اِ.) کفگیر، قاشق بزرگ.
چ
معین
چماله
(چُ لِ) (ص.) (عا.) پارچه یا لباس ِ چین و چروک دار.
چ
معین
چلپ چلپ
(چِ لِ یا چَ لَ. چِ لِ یا چَ لَ) (اِصت.)۱- آواز از راه رفتن در آب.۲- ص...
چ
معین
چلسه
(چَ سَ یا س) (ص.) خرد، کوچک ؛ مق. بزرگ.
چ
معین
چندال
(چَ)(اِ.) نام طبقهای پست در هند که به کارهای پست و تمیز کردن شهرها می...
«
‹
27
28
29
30
31
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها