جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
چ
معین
چاچله
(چَ لِ) (اِ.) کفش، پاپوش.
چ
معین
چتر
(چَ) (اِ.) سایبان کوچک دسته دار که برای حفظ خود از آفتاب یا باد و بارا...
چ
معین
چاچ
(اِ.) نام شهری در ماورالنهر که کمان و تیر آن معروف بود.
چ
معین
چت
(چَ تْ) (اِمص.) صحبت دوستانه، درد دل، ارتباط محاورهای از طریق اینترن...
چ
معین
چاپیدن
(دَ) (مص م.) غارت کردن، تاراج کردن.
چ
معین
چبین
(چُ) (اِ.) سبد چوبی، سبدی که از چوب بید بافند.
چ
معین
چاپنده
(پَ دِ) (ص فا.) آن که مال مردم را به یغما میبرد، غارت کننده.
چ
معین
چاییدن
(دَ) (مص ل.) سرما خوردن، ناخوش شدن.
چ
معین
چاپلوس
(ص.) تملق گو، چرب زبان.
چ
معین
چایمان
(اِمص.) چایش، چاییدن.
‹
1
2
3
4
5
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها