جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
چ
معین
چاوش
(وُ) (ص. اِ.)۱- پیشرو لشکر و قافله.۲- کسی که پیشاپیش قافله یا کاروان ...
چ
معین
چرند
(چَ رَ) (ص.) بیهوده، یاوه.
چ
معین
چرخشت
(چَ خُ) (اِ.)۱- چرخی که با آن آب انگور گیرند.۲- حوضی که در آن انگور بر...
چ
معین
چربش
(چَ بِ) (اِ.) = چربیش: پیه سوختنی، چربی.
چ
معین
چراغانی
(چِ) (ص نسب.)۱- منسوب به چراغان ؛ چراغهای بسیاری که در جشنها و عروسی...
چ
معین
چتول
(چَ وَ) (اِ.) (عا.) = چتور: یک چهارم بطر مشروب (معادل ۱۲۵ میلی لیتر)....
چ
معین
چرمینه
(چَ نِ) (ص نسب.) نک چرمین.
چ
معین
چرخانیدن
(چَ دَ) (مص م.) حرکت دادن چرخ به دور محورش.
چ
معین
چربدستی
(~. دَ) (حامص.)۱- چابکی.۲- مهارت.
چ
معین
چراغ بره
(~. بَ رِ) (اِمر.) نک چراغواره.
«
‹
2
3
4
5
6
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها