جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
چ
معین
چی
(پس. نسبت و اتصاف.) پسوندی است دال بر ورزندة کاری و شغلی و آن به کلما...
چ
معین
چین
(اِ.)۱- شکن، شکنج.۲- (کن.) روی در هم کشیدن، در غضب شدن.۳- (کن.) پیر شد...
چ
معین
چگونگی
(چِ نِ) (حامص.)۱- کیفیت.۲- وضع و حالت.
چ
معین
چیلر
(لِ) (اِ.) بخشی از دستگاه تهویة مطبوع که کار آن سرد کردن آب در حال گر...
چ
معین
چگونه
(چِ نِ یا نَ) = چه گونه:۱- (ادات استفهام) از چه نوع، در چه وضع.۲- (اد...
چ
معین
چیلان
(اِ.) نک ناب.
چ
معین
چگور
(چُ) (اِ.) نوعی ساز سیمی ساده که بین روستاییان و ترکان و ترکمانان روا...
چ
معین
چیستان
(اِمر.) لغز، معما.
چ
معین
چگلی
(چِ گِ) (ص نسب.) زیباروی، منسوب به شهر چگل که زیبارویانش معروف بودند.
چ
معین
چیز فهم
(فَ) (ص مر.) دارای فهم و شعور، باسواد و تحصیل کرده، صاحب اطلاع.
«
‹
44
45
46
47
›
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها