جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
چ
معین
چتول
(چَ وَ) (اِ.) (عا.) = چتور: یک چهارم بطر مشروب (معادل ۱۲۵ میلی لیتر)....
چ
معین
چرمینه
(چَ نِ) (ص نسب.) نک چرمین.
چ
معین
چرخانیدن
(چَ دَ) (مص م.) حرکت دادن چرخ به دور محورش.
چ
معین
چربدستی
(~. دَ) (حامص.)۱- چابکی.۲- مهارت.
چ
معین
چراغ بره
(~. بَ رِ) (اِمر.) نک چراغواره.
چ
معین
چتری
(~.) (ص نسب.)۱- منسوب به چتر، مانند چتر.۲- درخت یا بوتهای که شاخه -...
چ
معین
چرمین
(چَ) (ص نسب.) هر چیز که از چرم ساخته شده باشد.
چ
معین
چرخاندن
(چَ دَ) (مص م.) نک چرخانیدن.
چ
معین
چربدست
(~. دَ)(ص مر.)۱ - چابک.۲- ماهر، زبردست.
چ
معین
چراخوار
(چَ خا) (اِمر.) چراگاه.
«
‹
6
7
8
9
10
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها