جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ژ
معین
ژرفا
(~.) (اِ.) عمق.
ژ
معین
ژانر
(نْ) (اِ.) مقولة تألیف ادبی و هنری که دارای ویژگی در سبک، شکل یا محتو...
ژ
معین
ژرف بین
(~.) (ص فا.) آن که به مسایل به دقت مینگرد.
ژ
معین
ژاندارمری
(مِ) (اِمر.) ادارهای که مأمور حفظ و تأمین راهها و امنیت خارج از شهر...
ژ
معین
ژرف اندیش
(~. اَ) (ص فا.)۱- آن که به صورت جدی و دقیق میاندیشد.۲- آن که عادت به ...
ژ
معین
ژاندارم
(اِمر.) سربازی که مأمور حفظ نظم و راهها و جادههای خارج از شهر میبا...
ژ
معین
ژرف
(ژَ) (ص.)۱- گود، عمیق.۲- دور، دراز.
ژ
معین
ژامبون
(مْ بُ) (اِ.) گوشت (ران یا شانه) دود داده یا نمک سود خوک.
ژ
معین
ژرسه
(ژِ س) (اِ.)۱- نوعی پارچة نایلونی نازک. ۲- نیم تنة بافته از نخ.
ژ
معین
ژاله
(~.) (اِ.) چند قطعه چوب و تخته که به خیکهای باد کرده بندند و در آب ان...
‹
1
2
3
4
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها