جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ژ
معین
ژامبون
(مْ بُ) (اِ.) گوشت (ران یا شانه) دود داده یا نمک سود خوک.
ژ
معین
ژرسه
(ژِ س) (اِ.)۱- نوعی پارچة نایلونی نازک. ۲- نیم تنة بافته از نخ.
ژ
معین
ژاله
(~.) (اِ.) چند قطعه چوب و تخته که به خیکهای باد کرده بندند و در آب ان...
ژ
معین
ژد
(ژِ) (اِ.) صمغ، چیزی چسبنده که از ساق درخت برآید.
ژ
معین
ژاغر
(غَ) (اِ.) چینه دان مرغان.
ژ
معین
ژخ
(ژَ) (اِ.) ناله، آواز حزین.
ژ
معین
ژئوپولیتیک
(ژِ ئُ پُ) (اِ.) جغرافیای سیاسی.
ژ
معین
ژتون
(ژِ تُ) (اِ.) مهرة فلزی یا پلاستیکی و غیره که در بعضی از مؤسسات به جا...
ژ
معین
ژئولوژی
(ژِ وُ لُ) (اِ.) زمین شناسی، علمی که دربارة زمین و چگونگی مواد و ترکی...
ژ
معین
ژاکت
(کِ) (اِ.) جامة بافته شدة نسبتاً ضخیم.
‹
1
2
3
4
5
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها