جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کن
(کِ) (اِ.) بخیه، بخیهای که به لباس یا چیز دیگر زنند.
ک
معین
کمیاب
(کَ) (ص مر.) نادر، ناپیدا.
ک
معین
کندر
(کَ نْ دَ) (اِ.) شهر.
ک
معین
کنتس
(کُ تِ) (اِ.) لقب همسر یا دختر کنت.
ک
معین
کنام
(کُ) (اِ.)۱- جایگاه و آشیانة حیوانات.۲- چراگاه.
ک
معین
کمیک
(کُ) (ص.) مضحک، خنده آور.
ک
معین
کندذهن
(کُ. ذِ) (ص مر.) کم هوش، کودن.
ک
معین
کنترل
(کُ تُ رُ) (اِ.) جستجو، تفتیش.
ک
معین
کناغ
(کُ) (اِ.)۱- کرم ابریشم.۲- تار عنکبوت.۳- کنار، پهلو.
ک
معین
کمیچه
(کَ مِ چِ) (اِمصغ.)۱- کمانچة کوچک.۲- کرم شب تاب.
«
‹
110
111
112
113
114
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها