جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کندآور
(کُ. وَ) (ص.)۱- حکیم، دانا.۲- پهلوان.
ک
معین
کنترات
(کُ تُ) (اِ.) قرارداد، قرارداد برای کارهای ساختمانی و غیره، پیمان.
ک
معین
کناره گرفتن
(~. گِ رِ تَ) (مص ل.) عزلت گزیدن.
ک
معین
کمینترن
(کُ تِ) (اِ.) سازمان کمونیسم بین الملل و واسطة ارتباط احزاب کمونیستی ...
ک
معین
کند
(~.) (اِ.) کنده و چوب ستبری که بر پای اسیران و مجرمان میبستند.
ک
معین
کنتاکت
(کُ) (اِ.) تماس، برخورد.
ک
معین
کناره جویی
(~.) (حامص.) گوشه نشینی، از کار دست کشیدن.
ک
معین
کمین گشادن
(~. گُ دَ) (مص ل.) حمله کردن، یورش بردن.
ک
معین
کنسول
(کُ) (اِ.) نماینده سیاسی یک دولت در کشوری بیگانه.
ک
معین
کندواله
(کُ لِ) (ص.)تنومند، درشت هیکل.
«
‹
111
112
113
114
115
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها