جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کون ده
(دِ یا دَ) (ص فا.) مفعول، امرد.
ک
معین
کولاک
(اِ.) طوفان دریا، موج شدید و بزرگ.
ک
معین
کوشش کردن
(~. کَ دَ) (مص ل.) جد و جهد کردن.
ک
معین
کورکه
(کَ) = کورکا. کهورکای: طبل بزرگ.
ک
معین
کودکستان
(دَ کِ) (اِمر.) مدرسهای که به تربیت کودکان (بین ۳ تا ۶ ساله) اختصاص د...
ک
معین
کوتاه
(ص.) قصیر، کم طول، کوچک.
ک
معین
کون
(کَ یا کُ) (اِمص.) هستی، وجود.
ک
معین
کولاب
(اِمر.) آبگیر، استخر.
ک
معین
کوشش
(ش) (حامص.) کوشیدن، سعی.
ک
معین
کورک
(رَ) (اِ.) تورم و التهاب و قرمزی و جمع شدن چرک در زیر پوست.
«
‹
128
129
130
131
132
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها