جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کوله
(لَ) (ص.) احمق، نادان.
ک
معین
کوفتن
(تَ) (مص م.) کوبیدن، صدمه زدن.
ک
معین
کوس
(اِ.) دُهل، طبل بزرگ.
ک
معین
کورتاژ
(اِ.) عمل خارج کردن جنین از رحم، سقط جنین.
ک
معین
کوتوله
(لَ یا لِ) (ص.) کوتاه، قد کوتاه.
ک
معین
کوب
(اِمص.)۱- صدمه، ضربه.۲- آلتی که فیلبانان فیل را با آن زنند.
ک
معین
کوهج
(هِ) (اِ.) زالزالک، آلوی کوهی.
ک
معین
کوهان
(اِ.) برآمدگی پشت شتر.
ک
معین
کوه نورد
(نَ وَ) (ص فا.) کسی که قسمت -های سخت کوه را میپیماید تا به قله برسد...
ک
معین
کوه
(اِ.) تودة بزرگ و برآمدهای از زمین که دارای بلندی چشمگیر نسبت به زمین...
«
‹
131
132
133
134
135
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها