جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کژ باختن
(کَ. تَ) (مص ل.)۱- بد معامله کردن، فساد کردن.۲- عمل کسانی که بازی نرد ...
ک
معین
کپوک
(کَ) چکاوک.
ک
معین
کوی
(اِ.)۱- محله، برزن.۲- مجموعهای از ساختمانهای مسکونی واقع در یک نقطه ...
ک
معین
کوک
(اِ.) بخیة درشتی که بر جامه بزنند.
ک
معین
کوپله
(~.) (اِ.) موی فرق سر، کاکل.
ک
معین
کک مک
(کَ مَ) (اِمر.) لکههای ریز قهوهای یا سیاه که روی صورت یا قسمتهای دی...
ک
معین
کژ
(کَ) (اِ.)۱- نادرست، کج.۲- ابریشم کم قیمت.
ک
معین
کپور
(کَ) (اِ.) نوعی ماهی بزرگ.
ک
معین
کوکی
(ص.) دارای کوک به عنوان وسیلة تنظیم مثل ماشین، ساعت، عروسک و...
ک
معین
کوژپشت
(پُ) (ص مر.) = گوژپشت:۱- کسی که پشتش خمیده شده باشد.۲- بدشکل، بدترکیب...
«
‹
141
142
143
144
145
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها