جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کوچولو
(ص.)۱ - دارای حجم یا ابعاد کوچک.۲- دارای مقدار کم.۳- خرد سال.
ک
معین
کیپا
(اِ.) = گیپا: شکنبة گوسفند که در آن گوشت قیمه و برنج و لپه و جز آن آکن...
ک
معین
کیمونو
(مُ نُ) (اِ.) لباس بلند سنتی ژاپنی با آستینهای گشاد و کمربند پارچهای...
ک
معین
کیفرخواست
(~. خا) (اِمر.) ادعانامة دادستان (مدعی العموم).
ک
معین
کیخسروی
(کَ خُ رَ) (اِ.) نام لحنی از لحن -های باربد.
ک
معین
کیپ
(ص.) (عا.)۱- پر، انباشته، به هم پیوسته.۲- بسته.۳- گرفته.
ک
معین
کیموس
(اِ.)۱- مواد غذایی موجود در معده که با ترشحات و عصیر معدی آغشته شده. ...
ک
معین
کیفر
(کِ یا کَ یْ فَ) (اِ.) جزا، پاداش، مکافات نیکی و بدی.
ک
معین
کیخ
(اِ.) چرکی که در گوشههای چشم پیدا شود.
ک
معین
کیوی
(اِ.) درختچهای بالارونده از تیرهای نزدیک به تیرة گل سرخیان با گلهای...
«
‹
142
143
144
145
146
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها