جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کیان
(کَ) (اِ.) جِ کی ؛ پادشاهان.
ک
معین
کین خواهی
(خا) (حامص.) انتقام جویی.
ک
معین
کیلو
(اِ.) به معنی هزار است و برای تعیین واحدهای دستگاه متری به کار میرود...
ک
معین
کیست
(اِ.) کیسهای با جدار غشایی در بافتها، دارای مادة مایع یا نیمه جامد ...
ک
معین
کین خواستن
(خا تَ) (مص م.)انتقام جُستن.
ک
معین
کیله
(کَ لَ یا لِ) (اِ.)۱- پیمانه.۲- در فارسی پیمانهای باشد که با آن غله ...
ک
معین
کیس خوردن
(خُ دَ) (مص ل.) چین خوردن.
ک
معین
کین توزی
(حامص.) دشمنی، انتقام جویی.
ک
معین
کیل
(اِ)۱- نمد.۲- پوست بز.
ک
معین
کیس
(اِ.) (عا.)چین خوردگی لباس یا پارچه.
«
‹
146
147
148
149
150
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها