جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کارمند
(مَ) (ص مر. اِمر.)۱- آن که کاری دارد.۲- کسی که در اداره یا مؤسسهای به...
ک
معین
کاردیدگی
(دِ) (حامص.) تجربه، کار - آزمودگی.
ک
معین
کارتل
(تِ) (اِ.) اتحادیهای مرکب از چند شرکت یا مؤسسة اقتصادی برای در دست گ...
ک
معین
کالفته
(لُ تِ) (ص مف.) آشفته، پریشان حال.
ک
معین
کافی نت
(نِ) (اِ.) مکانی عمومی برای استفاده از خدمات اینترنت، ایمیل و مکالمة ...
ک
معین
کافئین
(فِ) (اِ.) آلکالوئیدی به فرمول ۲ O 4 N ۱ H 8 C که در برگ و دانة قهوه ...
ک
معین
کاشی کار
۱ - (ص شغل.) آن که کاشی را در بنا کار گذارد.۲- بنایی که در آن کاشی کار...
ک
معین
کاسه کوزه دار
(~. ~.) (ص فا.) (عا.) آن که خانهای آماده برای قماربازی دارد؛ صاحب قم...
ک
معین
کاست
(س) (اِ.) محفظة کوچک که در آن نوار فیلم یا نوار ضبط صوت قرار دارد، پو...
ک
معین
کالسکه
(لِ کِ) (اِ.)۱ - اتاقکی که ~دارای چهار چرخ میباشد و به وسیلة ~یک اسب...
«
‹
14
15
16
17
18
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها