جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کاغذ کالک
(~.) (اِمر.) نوعی کاغذ نیمه شفاف که در نقشه کشی و طراحی و کپی - بردار...
ک
معین
کاشت
(مص مر.) زراعت کردن، کاشتن.
ک
معین
کاسه سیاه
(~.) (ص مر.) بخیل، خسیس.
ک
معین
کالبدشناسی
(~. ش) (حامص.) علم مطالعة ساختمان اندامهای جانوران و گیاهان، آناتومی....
ک
معین
کافه تریا
(~. تِ) (اِ.) مکانی عمومی که معمولاً در آن جا چای، قهوه، شیرینی و مان...
ک
معین
کاغذ کادو
(~. دُ) (اِمر.) کاغذ تزیینی که برای بسته بندی هدایا به کار میرود.
ک
معین
کاشانه
(نِ) (اِ.) خانة خرد و کوچک، خانة زمستانی.
ک
معین
کاسه بند کردن
(~ ~. کَ دَ) (مص ل.) تملق گفتن، چاپلوسی کردن.۲- طمع داشتن.
ک
معین
کالوج
(اِ.) = کالوچ: کبوتر.
ک
معین
کالبد
(بُ یا بَ) (اِ.)۱- قالب هر چیز.۲- تن و بدن آدمی.۳- نمونه، سرمشق.
«
‹
18
19
20
21
22
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها