جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کالجوش
(اِ.) = کله جوش: اشکنه، نوعی غذای حاضری.
ک
معین
کافورپوش
(ص فا.) سفیدپوش.
ک
معین
کاغنه
(نَ یا نِ) (اِ.) = کاغنو:۱- کرمی است سیاه و سرخ و زهردار، ذروح.۲- کرم ...
ک
معین
کاشه
(شَ یا ش) (اِ.) یخ نازکی که روی آب میبندد.
ک
معین
کاسه نمد
(~. نَ مَ) (اِ.) هر یک از واشرهای لاستیکی گرد در اندازههای مختلف که د...
ک
معین
کاسب
(س) (اِفا.) بازاری، سوداگر. ج. کسبه.
ک
معین
کاکو
(اِ.) برادر مادر، دایی.
ک
معین
کاچ
(اِ.) تارک سر، فرق سر. کاج و کاچک نیز گویند.
ک
معین
کاویان
(ص.) پادشاهی، سلطنتی.
ک
معین
کاهو
(اِ.) گیاهی از تیرة مرکبان با برگهای سبز و درشت قابل خوردن.
«
‹
23
24
25
26
27
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها