جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کاپوچینو
(پُ نُ) (اِ.) نوعی قهوه که به همراه شیر داغ صرف شود.
ک
معین
کاونده
(وَ دِ) (ص فا.) جستجوکننده، مفتش.
ک
معین
کاهدان
(اِمر.) انبار کاه، محل ریختن کاه.
ک
معین
کامیونت
(نِ) (اِ.) اتومبیل باری کوچک و کم ظرفیت.
ک
معین
کامبرین
(بِ یَ) (اِ.) اولین دوره از ادوار پنجگانه دوران اول زمین شناسی.
ک
معین
کاکا
(اِ.)۱- برادر بزرگتر.۲- غلام.
ک
معین
کاپوت
(اِ.)۱- روپوش فلزی موتور اتومبیل.۲- پوشش لاستیکی بسیار نازک برای آلت ...
ک
معین
کاولی ساز
(وُ) (ص مر.) = کاولی سازنده:۱- صنعتگری که اسباب و آلات زشت و ناهموار س...
ک
معین
کاهانیدن
(دَ) (مص م.) کاستن، کم کردن.
ک
معین
کامیون
(اِ.) اتومبیل بزرگ که برای حمل و نقل بار به کار میرود.
«
‹
29
30
31
32
33
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها