جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کرار
(کَ رّ) (ص.) بسیار حمله کننده.
ک
معین
کدیه
(کُ یِ) (اِمص.)۱- سختی روزگار.۲- گدایی.
ک
معین
کدبانو
(کَ) (ص مر.) بانوی منزل، زن خانه دار.
ک
معین
کج پلاس
(~. پَ) (ص مر.) بدمعامله، مفسد.
ک
معین
کثافت
(کَ یا کِ فَ) (مص ل.) پلیدی، آلودگی.
ک
معین
کتف
(کِ) (اِ.) شانه، دوش، استخوان شانه. ج. اکتاف.
ک
معین
کراد
(کُ) (اِ.) جامة کهنه و پاره. کُراده و کُراره نیز گویند.
ک
معین
کدین
(کَ دِ) (اِ.) چوبی که رخت شویان با آن جامه را هنگام شستن میکوبیدند. ک...
ک
معین
کدامین
(کُ) از صفتهای پرسشی به معنای کدام، کدامیک.
ک
معین
کج و کوله
(~ُ کُ لِ) (ص.) دارای شکل یا امتداد نادرست و نازیبا، کج و معوج.
«
‹
43
44
45
46
47
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها