جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کثافت
(کَ یا کِ فَ) (مص ل.) پلیدی، آلودگی.
ک
معین
کتف
(کِ) (اِ.) شانه، دوش، استخوان شانه. ج. اکتاف.
ک
معین
کراد
(کُ) (اِ.) جامة کهنه و پاره. کُراده و کُراره نیز گویند.
ک
معین
کدین
(کَ دِ) (اِ.) چوبی که رخت شویان با آن جامه را هنگام شستن میکوبیدند. ک...
ک
معین
کدامین
(کُ) از صفتهای پرسشی به معنای کدام، کدامیک.
ک
معین
کج و کوله
(~ُ کُ لِ) (ص.) دارای شکل یا امتداد نادرست و نازیبا، کج و معوج.
ک
معین
کتیم
(کَ) (اِ.) مشک یا خیکی که آب از آن تراوش کند.
ک
معین
کتروم
(کُ رُ) (ص.) ناخوش، بستری.
ک
معین
کراخ
(کَ) (اِصت.) بانگ و فریاد ماکیان به هنگام تخم نهادن.
ک
معین
کدیمین
(کَ دُِ یَ) (اِمر.) دسترنج، زور بازو.
«
‹
47
48
49
50
51
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها