جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کردر
(کَ دَ) (اِ.)۱- دره.۲- بیابان، زمین سخت و هموار.
ک
معین
کربت
(کُ بَ) (اِ.) اندوه. ج. کرب.
ک
معین
کرانه
(کَ نِ) (اِ.)۱- کنار، لب ساحل.۲- پایان.
ک
معین
کرست
(کُ س) (اِ.) سینه بند، شکم بند، تن پوشی طبی برای جلوگیری از افتادگی ی...
ک
معین
کردار
(کِ) (اِ مص.) کار، عمل.
ک
معین
کرباسه
(کَ سَ یا سِ) (اِ.) چلپاسه، سوسمار کوچک. کرپاسو، کرپاسه، کرپاشه، کربس ...
ک
معین
کرانجی
(کَ) (ص.) کناره گیر. نقیض میانجی.
ک
معین
کرسب
(کَ رَ) (اِ.) کرفس.
ک
معین
کرد و مرد
(کُ یا کِ یا کَ دُ مُ) (ص مر.) پست و فرومایه، خرد و ناچیز.
ک
معین
کرباس
(کَ) (اِ.) پارچة پنبهای سفید. ج. کرابیس.
«
‹
56
57
58
59
60
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها