جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کراکر
(کَ کَ یا کُ کَ) (اِ.) زاغ، کلاغ.
ک
معین
کرشه
(کَ شَ) (اِ.)۱- فریب، خدعه.۲- چاپلوسی، فروتنی، افتادگی.
ک
معین
کردگر
(کَ گَ) (ص.) کننده، فاعل.
ک
معین
کرتاسه
(کِ س) (اِ.) دورة سوّم از دوران دوّم زمین شناسی.
ک
معین
کراک
(کَ) (اِ.) دُم جنبانک، بلدرچین.
ک
معین
کروز
(کُ) (اِ.) شادی، نشاط.
ک
معین
کرنب
(کَ یا کُ نَ) (اِ.) چغندر.
ک
معین
کرور
(کُ) (اِ.) عدد بسیار زیاد، پانصد هزار.
ک
معین
کرنا
(کَ) (اِمر.) کرنای، شیپور بزرگ، نای جنگی.
ک
معین
کرپان
(کَ) (ص.)۱- در اصطلاح زرتشتیان، کسی که گوش دارد ولی کلام حق را نمیشنو...
«
‹
57
58
59
60
61
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها