جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کروکر
(کَ کَ) (اِ.) نک گروگر.
ک
معین
کره کردن
(کُ رِّ. کَ دَ) (مص ل.) کنایه از: زیاد شدن چیزی.
ک
معین
کرم خوردگی
(کِ. خُ دِ) (حامص.) نوعی پوسیدگی و فساد دندان که با تغییر رنگ ظاهری آن...
ک
معین
کروک
(کُ) (اِ.) سقف درشکه و اتومبیل.
ک
معین
کره
(کَ رَ یا رِ) (اِ.) خانة عنکبوت.
ک
معین
کرم
(کَ رَ) (اِمص.) جوانمردی، سخاوت.
ک
معین
کروه
(کُ) (اِ.)۱- یک سوم فرسخ.۲- آشیانه و لانه مرغان.۳- دندان فرسوده و کرم ...
ک
معین
کرنگ
(کُ رَ) (اِ.) نک کرند.
ک
معین
کرفه
(کَ فِ) (اِ.) کار نیک، ثواب.
ک
معین
کرونومتر
(کُ رُ نُ مِ) (اِمر.) وسیلهای برای اندازه گیری فاصلههای زمانی بسیار...
«
‹
59
60
61
62
63
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها