جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کروشه
(کُ ش) (اِ.) نوعی پرانتز به شکل ] [، قلاب (فره).
ک
معین
کرنج
(کَ یا کِ نَ) (اِ.) سیاه دانه، شونیز.
ک
معین
کروز
(کُ) (اِ.) شادی، نشاط.
ک
معین
کرنب
(کَ یا کُ نَ) (اِ.) چغندر.
ک
معین
کرور
(کُ) (اِ.) عدد بسیار زیاد، پانصد هزار.
ک
معین
کرنا
(کَ) (اِمر.) کرنای، شیپور بزرگ، نای جنگی.
ک
معین
کرپان
(کَ) (ص.)۱- در اصطلاح زرتشتیان، کسی که گوش دارد ولی کلام حق را نمیشنو...
ک
معین
کروت
(کُ) (ص.) فربه، چاق.
ک
معین
کرن
(کُ رَ) (اِ.) رنگ میان زرد و بور، رنگ بین سرخ و زرد.
ک
معین
کشاکش
(کَ کَ) (اِمر.)۱- به هر طرف کشیده شدن.۲- کنایه از: گرفتاری و حوادث.
«
‹
61
62
63
64
65
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها