جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کفاء
(کَ) (اِ.)۱- پاداش، جزا.۲- نظیر، مانند.
ک
معین
کشکی
(کَ) (ص نسب.) کنایه از: بی پایه، بی اساس، خیالی.
ک
معین
کشف اللغات
(کَ فُ لْ لُ) (اِمر.) جدول و فهرست الفبایی لغات، برای یافتن لغت مورد ...
ک
معین
کشتکار
(کِ) (اِ.) زارع، برزگر.
ک
معین
کفن و دفن
(کَ نُ دَ) (اِ.) مرده را کَفن کردن و به خاک سپردن.
ک
معین
کفتار
(کَ) (اِ.) جانوری است درنده و مرده خوار و قوی جثه شبیه سگ.
ک
معین
کفا
(کَ یا کِ) (اِ.) رنج، زحمت، سختی.
ک
معین
کشکول
(کَ) (اِ.) ظرفی ساخته شده از پوست میوهای شبیه نارگیل یا فلز و سفال که...
ک
معین
کشف الابیات
(کَ فُ لْ اَ) (اِمر.) جدول و فهرست الفبایی ابیات، برای یافتن آن بیت م...
ک
معین
کشته
(کُ تِ یا تَ) (ص مف.)۱- مقتول، هلاک شده.۲- مهرهای که بر اثر ضربت طرف ...
«
‹
74
75
76
77
78
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها