جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کلنده
(کَ لَ دَ یا دِ) (اِ.) چوبکی باشد که یک سر آن را به دول آسیا به طوری ن...
ک
معین
کلف
(~.) (اِ.) = کلب. کلپ: منقار مرغ.
ک
معین
کلبتین
(کَ بَ تِ) (اِ.)۱- ابزاری انبرک مانند که با آن در سابق دندان میکشیدن...
ک
معین
کلاهک
(کُ هَ) (اِ.)۱- کلاه کوچک.۲- قسمت مخروطی شکل انتهای ریشة گیاه.
ک
معین
کلندر
(کَ لَ دَ) (ص. اِ.)۱- مرد درشت اندام و قلندر.۲- چوب ناتراشیده که در پش...
ک
معین
کلسیم
(کَ یُ) (اِ.) عنصری است با علامت شیمیایی CU، نرم و محلول در آب. در ط...
ک
معین
کلب اکبر
(~. اَ بَ) نک کلب اعظم.
ک
معین
کلاهداری
(~.)(حامص.)پادشاهی، سلطنت.
ک
معین
کلند
(کُ یا کَ لَ) (اِ.)۱- آلتی که بدان زمین را کَنَند، کلنگ.۲- هر چیز ناتر...
ک
معین
کلس
(کِ) (اِ.) آهک زنده را گویند که عبارت از اکسید کلسیم به فرمول Cao (آ...
«
‹
88
89
90
91
92
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها