جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ی
یونجه
(یُ جِ) (اِ.) گیاهی است از نوع اسپرس که خوراک چهارپایان است.
معین
ی
یوزه
(زَ یازِ) (اِ.) سگ شکاری.
معین
ی
یهودی
(~.) ۱- (ص.) کسی که دارای دین یهود باشد.۲- (عا.) کنایه از: آدم خسیس و ...
معین
ی
یک دنده
(~. دَ دِ) (ص مر.) لجوج، خود - رأی.
معین
ی
یونت ئیل
(اِ.) هفتمین سال از دورة ۱۲ سالة ترکی.
معین
ی
یوزنده
(زَ دِ) (ص فا.) جستجو کننده.
معین
ی
یهود
(یَ) (اِ.) بنی اسرائیل، پیروان حضرت موسی.
معین
ی
یک دل
(یَ یا یِ. دِ) (ص مر.)۱- متحدالقول، یک زبان.۲- صمیمی، مخلص.
معین
ی
یون
(اِ.) نمد زین، روپوش زین.
معین
ی
یوزباشی
(اِ.) فراشباشی، فراشی که سر دستة صد نفر بود.
«
‹
23
24
25
26
27
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها