جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ی
یا کریم
(کَ) (اِ.) نوعی کبوتر که آوازش مانند تلفظ «یا کریم» است.
معین
ی
یار
(اِ.) ۱- دوست، همدم، معشوق.۲- مجازاً رفیق یک رنگ و موافق.۳- ناصر، معین...
معین
ی
یاد آوردن
(وَ دَ) (مص م.) به خاطر آوردن، متذکر کردن.
معین
ی
یا
(حر رب.) به معنای ذیل آید: الف - ح رف ربط و عطف که معنای تردید یا اختی...
معین
ی
یادگاری
(اِ.)۱- آن چه به عنوان یادگار و یادبود باشد.۲- (عا.) هر چیز که به عنوا...
معین
ی
یاد آمدن
(مَ دَ) (مص ل.) به خاطر آمدن.
معین
ی
یأس
(یَ) (اِ.) ناامیدی، ناامید شدن.
معین
ی
یادگار
(اِ.)۱- یادبود، آنچه که از کسی به جا ماند و خاطرة او را زنده نگه دارد....
معین
ی
یاد
(اِ.)۱- حافظه، ذهن.۲- آموزش، تعلیم.۳- بیداری.۴- اندیشه، فکر.۵- خاطر. ...
معین
ی
یأجوج
(یَ) (اِ.)۱- نام یکی از دو قبیلة وحشی ساکن در پشت کوههای قفقاز.۲- کن...
«
‹
2
3
4
5
6
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها