جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ی
یک انداز
(~. اَ)۱- (ص مر.) برابر.۲- (اِ.) تیر کاری که با یک بار انداختن شکار یا...
معین
ی
یوم الحساب
(~ُ. لú ح) (اِمر.) روز قیامت، روز شمار.
معین
ی
یورت
(اِ.)۱- چراگاه ایلات و عشایر.۲- محل خیمه و خرگاه.۳- مسکن، منزل.۴- یور...
معین
ی
یمن ناصیت
(~. ص یَ) (ص.) ۱- خوش - اقبالی.۲- صداقت، بی گناهی.
معین
ی
یک طرفه
(~. طَ رَ ف) (ص مر.)۱- از یک جهت، که فقط رعایت یک طرف شده باشد بدون ...
معین
ی
یک اسبه
(~. اَ بِ) (اِ.) (ص مر.)۱- دارای یک اسب.۲- یک تنه، به تنهایی.۳- (اِ.) ...
معین
ی
یوم البعث
(یَ یا یُ مُ لْ بَ) (اِمر.) روز رستخیز، روز قیامت.
معین
ی
یوبیدن
(دَ) (مص م.) آرزو داشتن، میل کردن.
معین
ی
یمن
(یُ مْ) (اِ.) خیر و برکت، خجستگی.
معین
ی
یک سره
(~. سَ ر) (ق مر.)۱- سراسر، از ابتدا تا انتها.۲- به کلی، تماماً.
«
‹
3227
3228
3229
3230
3231
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها