جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ط
معین
طاعن
(عِ) (اِفا.)۱- نیزه زننده.۲- طعنه - زننده، عیب جویی کننده.
ط
معین
طابور
(اِ.)۱- صف، فوج.۲- کتیبه.
ط
معین
طاعتدار
(~.) (ص فا.) مطیع، فرمانبردار.
ط
معین
طابع
(بِ) ۱- (اِ.) سر ش ت، نهاد.۲- (اِفا.) مهرزن.۳- چاپ کننده، طبع کننده. ...
ط
معین
طاعت ور
(~. وَ) (ص مر.)فرمانبردار.
ط
معین
طاباق
(اِ.) = طابق:۱- ظرف آهنی مدور که بر آن نان پزند، تابه.۲- خشت پختة بزر...
ط
معین
طاعت
(عَ) ۱- (مص م.) فرمانبرداری کردن.۲ - عبادت کردن.۳ - (اِمص.) فرمانبردار...
ط
معین
ط
(حر.) نوزدهمین حرف از الفبای فارسی برابر با عدد ۹ در حساب ابجد.
ط
معین
طاعات
(اِ.) جِ طاعت ؛ بندگیها، عبادات.
ط
معین
طاسباز
(ص فا.)۱- قمارباز.۲- حقه باز، شعبده باز.
1
2
3
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها