جستجو
منو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
ع
معین
عاریه
(یِ) (اِ.) نک عاریت.
ع
معین
عادیه
(یَ یا یِ) (ص. اِ.) سخت دونده (شتر)؛ ج. عوادی.
ع
معین
عاطر
(طِ) (اِفا.)۱- بوی خوش دهنده.۲- دوست دارندة عطر، عطر دوست.
ع
معین
عاریتی
(~.) (ص نسب.) ناپایدار.
ع
معین
عادی
(اِفا.)۱- متجاوز، ستمگر.۲- دشمن. ج. عدات.
ع
معین
عاصی
(اِفا.)۱- سرکش، نافرمان.۲- گناهکار.
ع
معین
عاریت
(یَ) (اِ.) آن چه که داده یا گرفته شود به شرط بازگرداندن.
ع
معین
عادله
(دِ لِ یا لَ) (اِفا.) مؤنث عادل. ؛حکومت ~ حکومتی که اساس آن بر عدل ...
ع
معین
عاصمه
(ص مَ یا مِ) (اِفا.)۱- مؤنث عاصم.۲- پایتخت کشور، قاعدة مملکت.
ع
معین
عاری
(ص.)۱- برهنه، لخت.۲- فاقد.
‹
1
2
3
4
5
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها