خبرگزاری زردیس – گروه استانها، مژگان صلاحی: تاریخ شفاهی و ادبیات پایداری تاریخ زندهای است از مقاومت ایرانیان در طول تاریخ. بیان این تابآوری و ایستادگیها و گذر از تنگناها نیازمند روایتی است که آن را برای نسلهای بعدی حفظ کند. به همین دلیل به سراغ مسعود آتشگران مسئول واحد پایداری حوزه هنری استان قزوین رفتیم و در این رابطه به گفت و گو نشستیم.
او که ید طولایی در ثبت تاریخ شفاهی این مرز و بوم دارد به خوبی با درک درست از اهمیت این حرکت مهم از فرصتها و تهدیدات تاریخ شفاهی میگوید. سپس تاریخ شفاهی دیار مینودری را به ورطه نقد و بررسی میگذارد و صادقانه سخن میگوید.
آقای آتشگران به عنوان کسی که در این حوزه سالها زحمت کشیدهاید چه تعریفی از تاریخ شفاهی دارید؟
تاریخ شفاهی همان خاطرات شفاهی تجارب زیسته افراد یا عاملان است از آنچه دیده، شنیده یا انجام داده، پس نوعی روایتگری در کار است که از مسیر تاریخ شفاهی انجام میشود؛ اینجا تاریخ شفاهی یک روش است که از طریق مصاحبۀ فعال کارش را شروع میکند، یعنی دریافت یا استخراج خاطرات دارندۀ یاد از حافظهاش.
دریافت این خاطرات در بخش انقلاب اسلامی به سبب پیشامد جنگ تحمیلی و آغاز دوران دفاع مقدس به نوعی از دست رفت. در این بازه ۱۳ ماهه فعالان جامعه خاطراتی از جریان مبارزات در سینههایشان نهفته داشتند که متأسفانه این خاطرات را با خود به گور بردند یعنی آن طور که شایسته بود راجع به انقلاب کار نشده و دست ما تا حدودی خالی است؛ یعنی افرادی که شاهدان عینی وقایع بودند و میتوانستند خاطرات خودشان را اظهار کنند.
به هر روی آنچه را عاملان وقایع به زبان میآورند در یادشان مانده که از طریق زبان اظهار میکنند، اگر اینها را ثبت و ضبط کنیم در آرشیو خاطرات شفاهی محسوب میشود. گاهی این خاطرات به صورت آرشیوی نگهداری میشود و گاهی در قالب کتاب است که در ایران قالبی پذیرفته شده میباشد در حالی که در دنیا اشکال دیگری از ارائه خاطره نیز وجود دارد.
برای مثال ممکن است افرادی دارندۀ خاطره باشند که بگویند من نمیخواهم تا زمانی که در دنیا هستم خاطراتم منتشر شود. صاحب خاطره، خاطرات شفاهیاش را بیان میکند، این دادهها به تنهایی تاریخ نیست، البته شاید شناخت تاریخی ایجاد کند ولی به معنای متن تاریخی نیست.
اگر بخواهید فرصتها و تهدیدهای تاریخ شفاهی را بشمارید به چه نکاتی اشاره خواهید داشت؟
خیلی از اطلاعات و دادههایی که ما نیاز داریم تا تبدیل به یافتهاش کنیم و مورد استفاده قرار دهیم با روایت کردن به دست میآید تا در نوشتن تاریخ به ما کمک کند. در این قلمرو ما با گروه شاهدان یا گواهان روبرو هستیم، اینان همان تاریخ زندهاند؛ افرادی که در وقایع تأثیرگذار بر تاریخ یک ملت مانند انقلاب اسلامی و دفاع مقدس اثرگذاری دارند، در واقع خود تاریخ زندهاند. اما به طور طبیعی هر فرد انسانی در معرض فرسایش است و ذهن او هم به همین ترتیب، مثلاً مرد ۴۰ سالهای که در کوران انقلاب بوده با مرد ۸۳ سالهای که الان زنده است نمیتوان در یک جایگاه قرار داد مغز انسان که در معرض انواع مختلف فرسایش است و هر قدر ما دیرتر سراغ این افراد برویم حافظه شأن تحلیل میرود و خاطرات کم رنگ میشوند، جابجا میشوند و گاه از دست میروند. تجربهای که در این رابطه دارم این بود، فردی خاطرهای را تعریف میکرد که مربوط به عملیات فتح المبین بود در حالی که آن را برای عملیات الی بیت المقدس که آزاد سازی خرمشهر هست بیان میکرد؛ مواردی چنین بین رزمندگان قزوینی که خاطرات را مرور میکنند بارها اتفاق افتاده و معروف است میان دوستان. این از چالشها در حیطۀ بیان خاطرات میباشد.
از فرصتها هم میتوان به این مورد اشاره کرد، چون با انسان مواجه هستیم که در معرض گذر زمان است و با حافظه انسانی مواجهایم، اینها در معرض تخریب اند، بنابراین اگر استفاده کنیم امکانهای بیشتری و اطلاعات بیشتری را در اختیار ما قرار میدهد که از آنها مطلع باشیم. یک واقعه هشت ساله دفاع مقدس از خط مقدم تا پشت جبهه در نظر بگیریم، همه مردم در پایداری سهیم بودند در اشکال مختلف خب وقتی ما به اینها میخواهیم بپردازیم نمیتوانیم بگوییم که کل هشت سال دفاع مقدس را توانستیم بهش بپردازیم در حالی که نقطهای و کور سویی از واقعیتها را بازخوانی و بازشناسی و بازنمایی کنیم که هر کدام معانی جدایی دارد هر قدر دیرتر خاطرات را بگیرم فرصتها را از دست دادهایم چون با انسان مواجهیم، او شاهد است و قرار است روایت کند و شاهد عینی و روایی ماجرا است.
تاریخ شفاهی در استان قزوین در چه وضعیتی است از اولین پژوهشها و کتب و… در این زمینه ظرفیت استان را چه طور ارزیابی میکنید؟
تاریخ شفاهی یعنی تجربه زیسته مردمان. ما در حوزه هنری گفتمان انقلاب اسلامی را پیش میبریم وظیفهای که به عهده ما گذاشتند دفاع مقدس و انقلاب اسلامی است والا تاریخ شفاهی در تمام قلمرو زندگی کارآیی دارد. مانند آنچه که بنده در این ۴۳ سال گذشته شاهد آن بودهام، از جمله مشاغلی در قزوین در گذشته بودند که الان از بین رفتهاند این هم جز تاریخ شفاهی محسوب میشود. یا اینکه با شکلگیری پهلوی اول مشاهده میکنیم که سازمانها و نهادهای نوپیدا و نوینی شکل گرفتند؛ حالا روند ۹۰ سال گذشته در هر کدام از این نهادها تاریخ شفاهی دارند.
مثلاً پژوهشی پیرامون مرحوم دبیر در قزوین، که سیر تحول فرهنگی این شهر و از پس آن فرهنگ مبارزه را روشن خواهد کرد، این موارد در سینههای مردم و در خاطرات شأن قرار دارد. افرادی داریم که در آموزش و پرورش همکار ایشان بودند و یا اطلاعات داشتند اگر هم سراغ اینها نرویم و آن افراد از دست بروند عملاً دست ما خالی خواهد ماند و آخرین سرنخهای ما از دست رفته است.
با حجم وسیعی از اطلاعات در تاریخ شفاهی روبه رو هستیم اگر ما به کمک تاریخ شفاهی آنچه را که دارد از دست میرود دریافت کنیم و نگه داریم و آرشیو کنیم که از دست نروند خودش مبنای یک دانش بومی در قزوین میشود این است که دیدهها و شنیدههای آنان را میتوان تبدیل به متن کرد که پایه اولیه کار ما برای تولیدات بعدی است. پس به هر طرف که نگاه کنیم در ثبت و ضبط گذشته ما بدهکاریم.
از این سمت دانشجوی ادبیات و تاریخ از دانشگاهها فارغالتحصیل میکنیم ولی شغلی برایشان در نظر نمیگیریم و در حالی که باید وارد همین حوزهها شوند؛ در واقع تاریخ شفاهی تاریخ بینا رشتهای است. با نگاه تاریخی محض نمیتوان نتیجه گرفت در حالی که در تاریخ شفاهی ما با موجود زنده سر و کار داریم که اینجا به حوزۀ چند رشته دیگر نیز نیاز دارد.
واحد پایداری حوزه هنری قزوین در این سالها چه اقداماتی را انجام داده است؟
از سال ۹۲ که بنده وارد حوزه هنری شدم و در حال خدمت در بخش پایداری هستم، این نهاد تا حدودی توجهات را معطوف به تولید بیشتر آثار کردهاند. مقام معظم رهبری به جمعآوری حماسۀ مردم در انقلاب و دفاع مقدس توجه ویژه دارند، نظری در حوزه هنری وجود دارد که بخش فرهنگ پایداری را معنادهنده به حوزه هنری تلقی میکند. پایداری به نقش سخت کوشانۀ مردم ایران در دفاع مقدس و فداکاری در دوره انقلاب سلامی میپردازد، حوزه هنری قزوین تا پیش از حضور بنده در این نهاد تأسیس نشده بود و فعالیت در حد تولید آثار تأثیرگذار و ماندگار در سطح ملی نداشت و اقدامات جدی و پژوهشی در آن صورت نگرفته بود. از اولین کارهایی که در زمینۀ ترویج شروع کردم تشکیل کارگاههای تاریخ شفاهی بود که برای راهاندازی آن در سال ۹۲ سرفصلی تعیین کردم که ۶ بخش داشت و جمعی از صد نفر دبیران حاضر در آموزش و پرورش که دبیر تاریخ بودند در آن شرکت میکردند؛ ما کار را شروع کردیم.
یکی از موفقیتهایی که شهرهای دیگر داشتند به این دلیل بود که رزمندگان دفاع مقدس خاطرات خودشان را بیان کرده بودند و از دل خاطرات آنها کتاب بیرون آمده بود اما متأسفانه این اتفاق در قزوین نیافتاده در حالی که قزوین به لحاظ پشتیبانی و نیروهای رزمندۀ شجاع و کاردان جز مناطق مطرح کشور بود. لیکن به سبب نداشتن سازمان رزم مستقل در قزوین که اندوختۀ سالهای دفاع مقدس را برای خودش گردآوری کرده باشد اسناد، مدارک و مکتوباتی جمع آوری نشده بود. در حالی که شهرهایی که از سازمان رزم برخوردار بودند کمیته فرهنگی فعال داشتند که در زمینۀ ثبت و ضبط خاطرات مشکلات عدیده و عقب ماندگی ما را نداشتند؛ به علاوه این فکر در میان عزیزان رزمنده قزوینی که نمیخواستند مطرح شوند و ایثار آنها باب ریا را باز کند موجب شد خاطرات خود را ثبت نکردند و همکاری لازم دو طرفه میان آنها با نهادهایی چون حوزه هنری از دست رفت. از جانب دیگر عدم اتصال اقتصاد با این بخش و کمبود شدید منابع باعث شد در جذب جوانان پژوهشگر و نویسنده توفیق چندانی حاصل نشود و تلاشها با برخی ناکامیها روبرو شود، بنابراین نتوانستیم افراد حرفهای مورد نیاز را تأمین کنیم و به همین خاطر نویسندگان این بخش در استان شاید به تعداد انگشتان دست باشیم، مسئولین حتی ما را هم نتواسنتد حمایت کنند. عدم تأمین مالی موجب شد در این حوزه عمدتاً خانمها استقبال کنند و موفقیتهایی نسبی داشتیم.
نکته دیگر این است که فضای ضد جنگی که مربوط به ما نیست مربوط به اروپاییها و کشور آلمان است وارد فضای دفاع مقدس ما کردند و در نزد جوانان فرهنگ دفاع مقدس را پایین آوردند و سخیف جلوه دادند.
از مجموعه اقدامات واحد پایداری برای شناسایی، جذب و پرورش استعدادهای استانی و تربیت برای پژوهش و نویسندگی در این حیطه توانستیم بیست اثر را در این یک دهه تولید کنیم. در واقع میشود گفت میانگین دو اثر در سال تولید داشتیم با کتابهایی که به لحاظ فرم و محتوا حداقل استاندارهای لازم را داشته و در سطح ملی قابلیت عرضه داشته باشند که در سالهای اخیر توفیقات نصبی حاصل شده است گرچه همچنان مشکلات اساسی داریم.
ما میبینیم در کارهای عمرانی گاه کارشناسی نشده در قزوین مانند پروژۀ پلسازی که پروژه اش شکست خورده و با مشکل مواجه شده و هزینهای سیصد میلیاردی انجام شده، اگر ارادهای برای گرفتن خاطرات رزمندگان قزوینی در کار بود یعنی مثلاً نیمی از یک میلیارد از سیصد میلیارد را برای فرهنگ هزینه میکردند که این یک اشکال و ایراد ساختاری جامعه ماست که مطالبۀ فرهنگی ندارد، به عبارتی فرهنگ در اولویتش نیست در همین شهر قزوین که شهر فرهنگی است برای پروژۀ عمرانی که میلیاردها تومان هزینه شده و مردم قزوین بابت پروژهها بدهکار شدند ولی برای بخش پایداری که ما بتوانیم از چند جوان برای اجرای پروژهای پایداری در قزوین به ویژه بخش دفاع مقدس حمایت کنیم. فقدان پشتیبانی و حمایت مسئولان استانی و استمرار کمبودها باعث شده تنها بتوانیم از خانمهای مستعد و علاقهمند که هزینه زندگی بر دوششان نبود و یا کاری نیمه وقت داشتند و به این کار ورود کردند، با ما همکاری کنند. باید بگویم ادامه کار واحد پایداری در تمام استانها در گرو حمایتهای جدی است وگرنه در حد شو و نمایش باقی میماند در حالی که همین الان هم دیر شده است.
برخی از این آثار تولید شده یا در فرایند نگارش تا چاپ با نامهای برگی از خطه کشوین (جوانان جمعیت حافظ وحدت قزوین)، کوچ فاختهها، خاطرات شیخ نصرت (حجت السلام انصاری)، مثل خواب دم صبح (خاطرات رزمنده جانباز مصطفی نجفی)، اگر مرد بودم (خاطرات همسر شهید ولیالله محمدبیگی)، ماه و پروین (خاطرات همسر شهید جلال ذوالقدر)، در آغوش خدا، زندان در زندان، خاطرات جانباز آزاده فصیح رامندی، نقش علما و روحانیون در شکل گیری انقلاب اسلامی در قزوین، در راه آبادانی، گروه سرود دهه شصت قزوین، خاطرت جانباز آزاده اسدالله اینانلو فرجی، رنج رهایی و تعدادی دیگر اگر بودجه اش تأمین شود ان شاءالله کار خواهیم کرد.
تاریخ شفاهی برادران شهید پرویز، خاطرات رزمنده محمد تقی سبحانی نیا و تاریخ شفاهی زندگی مرحوم دبیر سید حسن حاج سید جوادی که یک شخصیت علمی فرهنگی و قرآنی هستند. پا به عرصه گذاردن این آثار با موضوع جامعه ایثارگران به واحد پایداری قزوین جلایی داده و خونی را به رگهای این بخش تزریق کرده است تا جایی که این واحد نوپا در مجموعه آثار هنری را در مرعی و منظر مردم قرار داده است. اینها نتیجه همت معدود پژوهشگران عزیزی است که دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری را در این جایگاه قرار داده است. امیدواریم با حمایت مسئولین استانی و کشوری بتوانیم کارهایی بهتر را در این زمینه انجام دهیم که در مقابل عظمت کار ایثارگران و شهدا قطرهای بیش نیست.
به گزارش مهر بدون شک پرداختن به تاریخ شفاهی این استان و کشور را باید به عنوان بخشی از زیرساختهای فرهنگی دانست. کاری که میتواند بنمایه فرهنگ و تربیت نسل آینده را با تاریخی غنی پیوند بزند. در شرایطی که نسل امروز و آینده ما نیز به هویتی برگرفته از تاریخ غنی و پربار ما دارند خرج کردن برای این حوزه را نباید هزینه دانست و باید به دغدغههای فعالان آن احترام گذاشت.
- کد خبر 21921
- 109 بازدید
- بدون نظر
اخبار زردیس | جدیدترین اخبار ایران و جهان
تمامی حقوق مطالب برای "اخبار زردیس"محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.