شما اینجا هستید
تاریخ » «اسحاق بن حُنَیْن» مترجم بزرگ فلسفه یونانی

به گزارش گروه وبگردی زردیس، بار‌ها شنیده‌ایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی می‌انجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صد‌ها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرن‌ها پیش خشت‌به‌خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشته‌اند.

با شما مخاطب گرامی قراری گذاشته‌ایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان می‌دهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشاره‌ای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.

 

برای خوشه‌چینی از این خرمن دانش و فرهنگ، از جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علی‌اکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره برده‌ایم.

ابویعقوب اسحاق بن حنین عبادی، مکنی به «ابویعقوب» پزشک و مترجم آثار علمی یونانی در قرن سوم هجری قمری است.

از تاریخ تولد و زندگی او اطلاع دقیقی در منابع نیامده است. اسحاق در خانواده‌ای نسطوری در حیره عراق به دنیا آمد. او سریانی‌زبان بود و عربی را از پدرش بهتر می‌دانست. پدرش، حُنَین بن اسحاق نیز پزشک و مترجمی نامدار بود و اسحاق در کنار پدر و پسرعمه‌اش، حُبَیش، سه دانشمند هنرور و سخن‌دان آن روزگار بودند که بنیاد مکتب حنین را پایه نهادند. آنان برجسته‌ترین و مهم‌ترین نقش را در ترجمه آثار یونانی و انتقال آن‌ها به جهان اسلام داشتند.

اسحاق پزشکی را از پدر و دیگر پزشکان مصر آموخت و طبیبی برجسته شد. رفته رفته از احترام و عنایت خاصی نزد خلفای عباسی، از متوکل تا مکنفی و وزیر معتضد قاسم بن عبیدالله برخوردار شد. اسحاق با گروهی از دانشمندان که نزد حسن بن نوبخت، متکلم شیعی، گرد می‌آمدند، رابطه داشت و برخی گفته‌اند به اسلام گرویده بود.

اسحاق در ترجمه آثار یونانی به سریانی چیره‌دست بود، چنان که ترجمه‌های او از یونانی به عربی و سریانی را از ترجمه‌های یونانی به لاتینی، به زبان اصلی نزدیک‌تر دانسته‌اند. اسحاق شعر نیز می‌سرود. برخی گفته‌اند اسحاق در اواخر عمر فلج شد و سرانجام در ربیع‌الآخر سال ۲۹۸ درگذشت.

اسحاق ترجمه‌های بسیاری در علوم و فنون گوناگون دارد و بیش از همه به ترجمه آثار فلسفی، به ویژه نوشته‌های ارسطو و شرح آن‌ها پرداخته است، ولی مهم‌ترین آثار او ترجمه آثار ریاضی و نجوم دانشمندان یونانی است. اسحاق، افزون بر ترجمه، تألیفاتی نیز در پزشکی و داروسازی دارد.

مهم‌ترین آثار او بدین قرارند:

الف) ترجمه آثار ارسطو

۱. قاطیخوریاس یا مقولات، که اسحاق این اثر را از یونانی به عربی ترجمه کرد. این اثر در ۱۸۴۶ در لایپزیک به چاپ رسید و بار دیگر در ۱۹۴۸ به کوشش عبدالرحمان بَدَوی، در مجموعه منطق ارسطو در قاهره منتشر شد.

۲. العبارة یا باری ارمینیاس، که به گفته ابن ندیم، اسحاق ترجمه سریانی پدرش از این اثر را به عربی درآورد. تحقیقات نشان می‌دهد که متن عربی اسحاق از ترجمه سریانی آن به اصل متن یونانی نزدیک‌تر است، به همین سبب احتمالاً این کتاب نیز از یونانی ترجمه شده است.

۳. تحلیل القیاس، یا آنالوطیقا الاول، بخشی از این اثر را پدر اسحاق و بخش دیگر را اسحاق به سریانی برگردانده است. این کتاب در ۱۹۴۸، به کوشش عبدالرحمان بَدَوی، در همان مجموعه منتشر شد. ثئودروس در ترجمه این اثر از یونانی به عربی از ترجمه سریانی اسحاق بسیار استفاده کرده است.

۴. البرهان یا آنالوطیقا الثانی، این کتاب را اسحاق از یونانی به سریانی و سپس مَتّی بن یونس از سریانی به عربی ترجمه کرده است. این اثر در ۱۹۴۹ به کوشش بدوی در همان مجموعه منتشر شد.

۵. طوبیقا یا الجدل، این اثر را اسحاق به سریانی و یحیی بن عدی به عربی درآورد.

۶. ریطوریقا یا الخطابة، اسحاق این اثر را به عربی ترجمه کرده است، ولی تاکنون این اثر به دست ما نیامده است.

۷. الکون و الفساد، این اثر را حنین از یونانی به سریانی و اسحاق از سریانی به عربی ترجمه کرد. اصل این اثر بر جای نمانده است.

۸. فی النفس، اسحاق این اثر را از یونانی به عربی ترجمه کرد و کتاب در ۱۹۵۰ به کوشش احمد فؤاد اهوانی و بار دیگر در ۱۹۵۴ به کوشش بدوی در قاهره به چاپ رسید.

۹. المساع الطبیعی، اسحاق این اثر را به عربی برگرداند و ابن سمح، ابن عدی، متی بن یونس و ابوالفرج ابن طَیّب بر آن شرح نوشتند. شرح آن‌ها در سال‌های ۱۹۶۴ و ۱۹۶۵ در قاهره به چاپ رسید.

۱۰. کتاب الحروف یا مابعدالطبیعة، اسحاق شماری از مقالات این اثر را به عربی ترجمه کرده است؛ از جمله «آلفا» و «لامبدا» ترجمه «آلفا»‌ی اسحاق را افرادی، چون یحیی بن عدی و ابن رشد تفسیر کردند و در ۱۳۴۶ش، این مقاله با تفسیر این دو نفر به فارسی ترجمه و چاپ شد. بدوی بخش‌هایی از مقاله «لامبدا» را در مجموعه ارسطو عندالعرب در ۱۹۴۷ در قاهره به چاپ رساند.

ب) ترجمه آثار اقلیدس

از شواهد چنان برمی‌آید که همه این آثار از یونانی به عربی ترجمه شده است.

۱. اصول الهندسة، ثابت بن قرّه ترجمه اسحاق را ویرایش کرد و ترجمه لاتینی و عربی این اثر از روی ترجمه عربی اسحاق صورت گرفته است. بسیاری از دانشمندان مسلمان ترجمه اسحاق را شرح یا خلاصه کرده‌اند. برخی نیز مانند خواجه نصیرالدین طوسی تحریر دیگری از آن نوشتند. این تحریر اخیر در ۱۲۹۸ق در تهران به چاپ رسید.

۲. المُعطَیات، ثابت بن قره این اثر را ویراست و نصیرالدین طوسی نیز آن را تحریر کرد. خاورشناسان به اهمیت نسخه عربی این اثر، برای بررسی انتقادی نسخ باقی مانده تأکید می‌کنند. این اثر به لاتینی نیز ترجمه شده است. تحریر نصیرالدین طوسی در ۱۳۵۸ق در حیدرآباد به چاپ رسید.

۳. المناظر، ثابت بن قره ترجمه اسحاق را ویراست و نصیرالدین طوسی نیز تحریری از آن نوشت که این تحریر در ۱۳۵۸ق در حیدرآباد منتشر شد.

ج) ترجمه آثار دیگر مؤلفان

۱. الاکر یا الاشکال الکُریة، اثر منلائوس که اسحاق آن را از یونانی ترجمه کرد و ابونصر بن عراق نیز ترجمه اسحاق را شرح و نصیرالدین طوسی آن را تحریر کرد. متن ترجمه اسحاق به زبان‌های عربی و لاتینی نیز برگردانده شده است. اصل اثر منلائوس بر جای نمانده است.

۲. الکرة المتحرکة، اثر آوتولوکوس که ثابت بن قره ترجمه اسحاق را ویراست و نصیرالدین طوسی تحریری از آن تهیه کرد. این تحریر در ۱۳۵۸ق در حیدرآباد به چاپ رسید.

۳. الکرة و الاسطوانة، اثر ارشمیدس که ثابت بن قره ترجمه اسحاق را ویراست و نصیرالدین طوسی نیز تحریری از آن نوشت. این تحریر در ۱۳۵۹ق در حیدرآباد به چاپ رسید.

۴. شرح اوطوقیوس العسقلانی لمشکلات کتاب الکرة و الاسطوانة لارشمیدس، نصیرالدین طوسی ترجمه این اثر را ستوده است.

۵. اصلاح جوام الاسکندرانیین لشرح جالینوس لکتاب الفصول لابقراط.

۶. المَجَسطی، اثر بطلمیوس که ثابت بن قره این ترجمه را ویراست، ولی به گفته ابن ندیم ترجمه خوبی نبوده است، اما بزرگانی، چون عبدالرحمان صوفی، ابن صلاح و نصیرالدین طوسی در آثار خود در دانش نجوم به ترجمه اسحاق استناد کرده‌اند و این امر نشان می‌دهد که ادعای ابن ندیم چندان دقیق نبوده است.

۷. النبات، این اثر شرح نیکلای دمشقی بر کتاب مجعولی منسوب به ارسطوست. متن اصلی اثر و شرح نیکلای دمشقی از بین رفته است. ترجمه عربی اسحاق با ویرایش ثابت بن قره کهن‌ترین نسخه‌ای است که از این اثر به جای مانده است. در قرن سیزدهم میلادی ترجمه عربی اسحاق به لاتین ترجمه و به صورت گسترده چاپ و پخش شد و در تألیف کتاب‌هایی درباره گیاه‌شناسی به کار برده شد. اندکی بعد به یونانی نیز ترجمه شد که به اشتباه تا مدت‌ها آن را نسخه اصلی می‌پنداشتند.

این ترجمه عربی به عبری نیز ترجمه شده است. متن عربی اثر در ۱۹۵۴ به کوشش بدوی همراه کتاب فی النفس در قاهره به چاپ رسید.

۸. حجج اَبَرقُلُس فی قِدَم العالم، اصل یونانی این اثر موجود نیست و فقط نسخه عربی آن در دست است.

۹. مسائل فرقلیس فی الاشیاء الطبیعیة، اصل یونانی این اثر از میان رفته و متن ترجمه عربی آن به کوشش بدوی در ۱۹۵۵ در مجموعه‌ای با عنوان الافلاطونیة المحدثة عندالعرب در قاهره منتشر شد.

۱۰. مقاله الاسکندر الاَفرودیسی فی العقل، که متأسفانه اصل یونانی آن موجود نیست و فقط نسخه عربی آن در دست است.

۱۱. مقالة الاسکندر الفرودیسی فی اَنَّ الهبولیٰ غیر اُلجنس، متن عربی این اثر همراه با مقالة الاسکندر الافردویسی فی العقل در ۱۹۷۲ در مجموعه‌ای با عنوان شروح علی ارسطو مفقودة فی الیونانیة، در بیروت چاپ شد. اصل یونانی این اثر از بین رفته است.

۱۲. کتاب فی مراتب قرائة کتب جالینوس، اسحاق به خواهش بُختیشوع آن را به سریانی ترجمه کرد و پدر اسحاق از سریانی به عربی برگرداند. متن عربی آن در ۱۹۸۱ به کوشش بدوی در مجموعه‌ای با عنوان در اسارت و نصوص فی الفلسفة و العلوم عندالعرب در بیروت به چاپ رسید.

۱۳. شرح تمیستیوس بر علم الحیوان ارسطو، این اثر شامل نوزده کتاب است و اصل یونانی آن موجود نیست. یک نسخه خطی ترجمه عربی اسحاق از آن در تاشکند محفوظ است.

د) تألیفات

۱. تاریخ الاطباء و الفلاسفة، رساله کوچکی است که اسحاق به خواهش قاسم بن عبیدالله، وزیر معتضد عباسی، نوشت. موضوع این اثر خلاصه‌ای از دانستنی‌های معمول و متعارف آن زمان، درباره تاریخ پزشکی کهن بود. او در این اثر از کتاب یحیی نحوی درباره پزشکان استفاده کرده و نادرستی‌های آن را اصلاح کرده است. این اثر در ۱۹۵۵ به همراه طبقات الاطباء ابن جُلجُل به چاپ رسید.

۲. الادویة المفردة، این اثر از بین رفته است؛

۳. معرفة البُول، یک نسخه خطی از این اثر در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران محفوظ است؛

۴. مقالة فی الشیاء التی تُعیدالصحة و الحفظ و تَمنعُ مِنَ النِسیان، در برخی منابع از این اثر با نام الرسالة الشافیة فی ادویة النِسیان یاد شده است؛

۵. التریاق، که رازی در الحاوی از این اثر نام برده است؛

۶. الادویة الموجودة بکُلِّ مکان.

الکناش اللطیف؛

۸. الیزج، محمد بن ابی بکر فارسی د رالزیج الممتحن المظفری از این اثر یاد کرده است.

منبع: آنا

انتهای پیام/

منبع: yjc
وبسایت تحلیلی خبری زردیس





اخبار زردیس | جدیدترین اخبار ایران و جهان