شما اینجا هستید
ورزش » الگوی بومی شایستگی ریاست بر فوتبال

با توجه به انتظارها برای انتخاب رئیس فدراسیون فوتبال معتقدم پیش از هر چیزی، باید دید این رئیس چه ویژگی‌ و شایستگی‌هایی داشته باشد.

در واکاوی و مشکلات اصلی شیوه اداره کردن فدراسیون در نگاه اول به خصوصیات فردی و شایستگی‌های تخصصی مدیر می‌رسیم. بکارگیری دانش و بحث علمی ابزارهای خود را می‌خواهد که متاسفانه ما نداریم و اگر داشتیم خیلی می‌توانست به فوتبال ما کمک کند.

آشنایی با سازمان‌های فوتبالی داخلی و خارجی
«یکی از موارد بسیار مهم، آشنایی با سازمان‌های فوتبالی داخلی و خارجی بوده که یک رئیس فدراسیون فوتبال باید آمادگی داشته باشد به سازمان‌های بالا سر خود مانند وزارت ورزش و ای‌اف‌سی و فیفا بعنوان ذی‌نفعان و همچنین هیأت‌ها، باشگاه‌ها، لیگ‌ها، نهادهای مدنی و تشکیلاتی که در وزارتخانه‌های مختلف هستند و همه کسانی که از فوتبال استفاده می‌کنند، پاسخگو باشد و بداند در مقابل آنها مسئول است.
فوتبال یک فرمان دارد که تنها در دست فدراسیون فوتبال است. داوران، مربیان و حتی مدیرانی که بخواهند از کلاس‌های تخصصی غیرحضوری استفاده کنند باید در چارچوب عضویت‌های‌شان با فدراسیون فوتبال از این امکانات استفاده کنند و تابع مقررات اساسنامه فدراسیون فوتبال باشند که زیرمجموعه نهادهای بیرونی هست.»

شناختن مسئولیت‌ها
«یکی دیگر از شایستگی‌های رئیس این بوده که باید، اساسنامه، آیین‌نامه و مقررات داخلی و خارجی را همیشه در کیف خود به همراه داشته باشد.
خوشبختانه در حال حاضر با بودن لپ‌تاپ و حتی تلفن همراه می‌توانیم راحت آنها را در اختیار داشته باشیم و همیشه بعنوان یک متخصص، کسی که رئیس فدراسیون است،‌ همه را در دسترس داشته باشد بدون اینکه از آنها استفاده کند.
به طور نمونه باید بداند که فیفا و فدارسیون‌های ملی چه مسئولیت‌هایی دارند. نهادهای حقوقی را بشناسد؛ مانند دادگاه حکمیت ورزش (کاس) که چه زمانی می‌توانیم شکایت کنیم و اگر زمانی نتیجه رأی آنها (کاس) مورد قبول ما واقع نشد آیا می‌توان به جاهای دیگر شکایت کرد؟»

آشنایی با تخصص‌ها
«یک فرد پیش از آنکه رئیس فدراسیون شود باید با این تخصص‌ها آشنا بوده و با این ویژگی‌ها کاملاً آگاهی داشته باشد؛ باید بداند صاحب فوتبال کیست؟ تصمیم‌سازان، تصمیم گیرنده‌ها و مجری‌ها چه کسانی هستند؟
در واقع باید ارکان فوتبال را بداند که چه کسی به چه کسی پاسخ دهد. بسیاری از این اشکالاتی که اکنون بین کمیته داوران با دپارتمان داوری بوجود آمده به دلیل همین عدم آگاهی است. این موضوع را باید رئیس فدراسیون بداند که بگوید چه کسی باید در این زمینه، چه کسی در زمینه‌های دیگر صحبت کند. این یکی از ویژگی‌هایی است که رئیس فدراسیون نتوانسته این مشکل را حل کند. در واقع صاحب فوتبال مجمع عمومی و ۸۹ عضو آن هستند، اما اینطوری هم نیست که آنها هر کاری دلشان بخواهد انجام دهند. باید پاسخگو مراجع داخلی و خارجی باشند.»
کمیته‌ها، تصمیم‌سازهای اصلی هستند
ذی‌نفعانی هم ما داریم که باید آنها را راضی‌ کنیم. «کمیته‌ها، تصمیم‌سازهای اصلی هستند. آنها باید از افرادی باشند که در این زمینه کار کردند؛ در واقع آنها هستند که تصمیم‌ها را می‌سازند اما پیشنهاد به تصمیم‌گیران (هیأت‌رئیسه) می‌دهند. اعضای مجمع اگر کار خود را درست انجام ندهند و در چارچوب اساسنامه و طبق آیین‌نامه نباشند باید پاسخگو باشند.
اینها مواردی است که یک رئیس فدراسیون باید از آن آگاهی داشته باشد و بداند اینگونه نیست که هر کاری دلش خواست انجام دهد؛ توصیه دوستان و غیره را بخواهد پیگیری کند. حتی کمیته‌ها نیز نمی‌توانند هر چیزی که گفتند باید صددرصد اجرا شود؛ ابتدا باید کارشناسی و نظر کارشناسان ارائه و همه در جریان ریز دقیق تصمیم‌گیری باشند.»

فدراسیون فوتبال با ده‌ها عدم قطعیت روبروست
ما یک مطلبی را در علم داریم بویژه در علم مدیریت و در فوتبال، به‌نام عدم قطعیت. «ما با عدم قطعیت‌های بسیاری روبرو هستیم. در دنیا و در فوتبال این عدم قطعیت را به سمت قطعیت می‌برند.
ما در فدراسیون فوتبال با ده‌ها عدم قطعیت روبرو هستیم که باید با ابزارهای اندازه‌گیری جدید علمی بتوانیم آنها را بشناسیم، اندازه‌گیری کنیم و براساس آنها بتوانیم تصمیم‌گیری بکنیم.
یک رئیس فدراسیون باید بداند این عدم قطعیت‌ها چیست؟ در دنیا چه خبر است؟ ابزارهای مورد نیاز آن چیست؟ و چطور می‌تواند این عدم قطعیت را اندازه‌گیری کرد. اندازه‌گیری از عملکردها، ارزش‌های مالی، ملی و … در کار مدیریتی باید قابل اندازه‌گیری و ارائه باشد. آنچه که می‌بینیم قابل اندازه‌گیری نیز است. قطعیت عجیب در دنیا پیشرفت می‌کند، در علم و در علم مدیریت و از همه مهم‌تر در فوتبال.»

چگونه ارزش‌ها تعیین می‌شود؟
«فوتبال از آن حالتی که قبلاً داشتیم فاصله گرفته است. رئیس فدراسیون دیگر نمی‌تواند دست خود را تکان دهد و در جلسه بشیند و بگوید چه کسی چه گفته. ما باید همه عملکردها و کادرهای مرتبط انتخابی، انتصابی، تخصصی، برون‌سپاری را تعیین و ارزشیابی کنیم. ارزش‌های مالی براساس تک‌تک مسائل را بدانیم. باید ابزارهای اندازه‌گیری داشته باشیم. آیا نامزدهای ریاست فدراسیون فوتبال با آنها آشنایی دارند؟ آنها می‌دانند که ارزش یک بازیکن چگونه تعیین می‌شود؟ آنها خبر دارند ارزش لیگ چگونه تعیین می‌شود؟ آنها مترها و ابزارهای اندازه‌گیری برای داورانی که می‌خواهند بین‌المللی کنند را در اختیار دارند؟ بدون تردید تاکنون هیچ‌یک از آنها در این باره نه اطلاعاتی داشته‌ و نه هرگز موضوع را از این دریچه نگاه کرده بودند.»

انتخاب «شمس» براساس شاخصه‌ها
«تازه به فدراسیون فوتبال آمده و هنوز به صورت رسمی کارم را برای نایب رئیسی آغاز نکرده بودم که آقای صفایی‌فراهانی مرا صدا زد و گفت آقای … (اسم نمی‌برم) برای مربیگری در تیم ملی فوتسال معرفی کرده‌اند. گفتم، ایشان را می‌شناسم اما او چگونه برای این پست انتخاب شده است! آیا متری یا ابزاری بوده که اندازه‌گیری کنید و ایشان انتخاب شود؟
گفت شما اگر چیزی دارید مطرح کنید و گفتم بله به نظرم شاخصه‌هایی است که می‌توانم به صورت یک جدول ارائه دهم. با آقای صفایی‌فراهانی نشستیم و براساس شاخصه‌های آن جدول نام آقای حسین شمس بیرون آمد. جالب اینکه آقای شمس هیچ ارتباطی با فدراسیون نداشت و به کار خود مشغول بود، اما چیزی که باعث انتخاب ایشان شد عملکرد و امتیازاتی بود که در این جدول در نظر گرفته بودیم.»

هنوز نگاه ما نگاه هیاتی است
«یکی از دوستان به من گفت آقای خبیری مگر خیاطی است؟ گفتم بله! اگر خیاطی متر نداشته باشد پالان‌دوز است! فدراسیونی که متر نداشته باشد هیاتی است. بی‌احترامی نمی‌کنم اما فدراسیون‌های ما تا بحال هیاتی اداره شده و هنوز هم اداره می‌شوند. وقتی در فدراسیون تعدادی از دوستان که سابقه مدیریتی، علمی و … ندارند، حضور دارند، نشان می‌دهد نگاه‌شان دقیق علمی نیست. خیلی نگران آینده فوتبال هستم و اگر با همین نگاه جلو برود باز عقب می‌افتیم.
باید کسانی که ستاره‌های فوتبال بودند را بیاوریم و از آنها استفاده کنیم. چه کسانی بهتر از اینها عشق و علاقه دارند تا فوتبال ما جایگاه اصلی خود را بدست آورد. اگر دوست دارند در حوزه مربیگری کار کنند، همان آخرهای فوتبال‌شان آرام، آرام خودشان را درگیر کنند و عجله نکنند.»

پلاتینی الگوی مناسب

«پله پله بیایند و خود را زود نسوزانند. بسیاری از این فوتبالی‌های بزرگ ما خیلی زود و با عجله وارد این عرصه شده و خود را سوزاندند. حال اگر این فوتبالیست‌ها بیایند در عرصه مدیریت فوتبال موفق‌تر خواهند بود. خواهش می‌کنم که حتماً بیایند به مدیریت فوتبال روی بیاورند، اما قدم به قدم. اگر بخواهند ناگهانی، بدون تخصص و تجربه وارد شوند، خودشان خودشان را می‌سوزانند! نمی‌توان چشم بسته وارد شوند.
نمی‌خواهم خدای نکرده بی‌احترامی کنم به هر حال این جوان‌ها در زمین فوتبال شایستگی‌های خود را نشان داده‌اند. این شایستگی وجود دارد اما بیاییم کاری که میشل پلاتینی انجام داد و من داستان آن را یکبار تعریف کرده‌ام را انجام دهید. این یک الگوی خیلی خوب است که یک فوتبالی اگر می‌خواهد وارد عرصه مدیریت شود، درست بیاید.»

گفتند دیگر متر نمی‌خواهد!
آمدن فوتبالی‌ها در حوزه مدیریت، تجربه موفقی است اما آیا آنها در کنار فوتبال ، در مدیریت هم مهارت مطلوب و لازم را دارند. «فوتبالی که شب می‌خوابد و صبح وقتی بلند می‌شود یکی به او زنگ می‌زند و می‌گوید شما بیا؛ همان کسی که توصیه می‌کند به نظرم نگاهش یک نگاه علمی و تخصصی نیست. این نگاه بیشتر نگاه هیاتی است و درست نیست. به هر حال ما با الگوهایی که در دنیا وجود دارد، می‌توانیم کاملاً علمی و تخصصی وارد عرصه مدیریت شویم.

اگر اشتباه نکنم سال ۱۳۷۷ بود که فدراسیون فوتبال به دنبال انتخاب مربی برای تیم ملی بودند. در یک موقعیتی، یکی (اسم نمی‌برم) گفت آقایان حجازی و پروین را بیاوریم مشکل ما حل می‌شود!
پرسیدم چطوری؟ با چه شاخصی؟ با چه ابزاری؟ با چه استاندارد و متری!؟ گفت آقای خبیری، دیگر متر و فلان نمی‌خواهد، ۱۰۰ بازی این دارد و ۱۰۰ آن. فوتبال را بدهید دست این دو خودشان درست خواهند کرد.»

براساس جدول پورحیدری انتخاب شد
«گفتم عیبی ندارد، اما یک سوال از شما می‌کنم. آمدید آقای حجازی را گذاشتید سرمربی تیم و آقای پروین را کمک مربی تیم، بعد ۱۰۰ هزار طرفدار پرسپولیس بلند می‌شوند و می‌گویند: … حیا کن فدراسیون را رها کن! و اگر آقای پروین را سرمربی کنید و آقای حجازی را مربی، استقلالی‌ها علیه رئیس فدراسیون شعار می‌دهند، آنگاه چه کار خواهید کرد؟
پاسخ داد ما نمی‌گوییم کدامیک سرمربی هستند. گفتم نمی‌شود که نگویید؛ باید سرمربی به ای‌اف‌سی و فیفا معرفی شود. در ضمن شما با چه الگو و معیاری این آقایان را سرمربی تیم ملی می‌کنید؟

پیشنهاد دادم جدولی را درست کنیم تا ببینیم چه کسی انتخاب می‌شود. براساس جدول، آقای پورحیدری که هیچ ارتباطی با فدراسیون فوتبال نداشت انتخاب شد و من وقتی به مرحوم پورحیدری گفتم، گفت من هیچ ارتباطی با فدراسیون فوتبال نداشتم چطوری انتخاب شدم!؟»
نایب رئیس اسبق فدراسیون افزود: به مرحوم پورحیدری گفتم عملکردش باعث این انتخاب بوده است.
فدراسیون در زمان انتخاب آقایان شمس و پورحیدری کار خود را خیلی دقیق انجام داد و این انتخاب‌ها براساس توانایی‌ها بوده نه توصیه.

راه فدراسیونِ صفایی‌فراهانی را ادامه نداند
«ما اکنون با عدم قطعیت مواجه‌ایم؛ باید برویم به سمت قطعیت، چیزی که با آن بتوانیم تصمیم درست بگیریم. چرا ما هیچ ابزاری برای ارزش‌گذاری بازیکنان نداریم؟ در حال حاضر بیشتر وقت‌ها، ارزش بازیکنان را رسانه‌ها تعیین می‌کنند. در زمان آقای صفایی‌فراهانی ما برنامه‌هایی داشتیم که پای دلال‌ها بریده شود و چند کار در این زمینه به سرانجام می‌رسید و کم‌کم می‌رفتیم به سمت قطعیت، با رفتن آقای صفایی‌فراهانی، کار نیمه‌تمام ماند، زیرا رئیسان بعدی فدراسیون هرگز راهی را که فدراسیون صفایی‌فراهانی آغاز کرده بود ادامه ندادند.»
رعایت کردن سقف قراردادها
«ما باید علاوه بر ارزش بازیکنان، ارزش یک مربی را نیز تعیین کنیم. نامزدهای ریاست فدراسیون باید بدانند، ابزارهای بسیاری هست تا بتوانیم با این عدم قطعیت‌هایی که با آن روبرو هستیم، تا حدودی به قطعیت نزدیک شویم. رئیس فدراسیونی که با این عدم قطعیت‌ها آشنایی پیدا نکند، نمی‌تواند مشکلات را حل کند.
برای آنکه بتوانند بهترین تصمیم را بگیرند، باید متخصصان خارجی را برای کارهای درست و آدم‌های سالم و متخصص را انتخاب کنند تا از عدم قطعیت به قطعیت برسند. کسی که فوتبالی باشد و اگر با مفهوم بازیکنان آشنا نباشد نمی‌تواند در فدراسیون موفق عمل کند. هرچند فوتبالیست بوده و خودش قرارداد بسته، اما این موارد برای مدیریت کردن کافی نیست. باید ابزارهای دقیق را داشته باشد تا بتواند از نظر سازمانی، افرادی را به کار گیرد تا بتوانند در باشگاه‌ها به‌گونه‌ای عمل شود که سقف قرارداد را رعایت کنند. حتی در لیگ بسکتبال آمریکا (NBA) هم سقف قرارداد وجود دارد.»

چند توصیه برای رئیس بعدی فدراسیون
«فوتبال ما، عجیب در چیزهای بی‌حساب و کتاب افتاده و حاضر نیستیم درست انجام دهیم؛ در حالی که در زمان فدراسیون آقای صفایی‌فراهانی این کار انجام شده و ما می‌توانیم الگوبرداری کنیم. ۱۸ سال پیش تلاش کردیم و کم‌کم جا انداختیم و قدم‌های اولیه را برداشتیم؛ قرار بود رئیسان بعدی آن را ادامه دهند و با همین روند پیش بروند، اما چنین نشد.
اکنون کسی که قرار است برای چهار سال روی مسند ریاست فوتبال تکیه بزند، باید ذهن و فکرش برود به سمت سه مورد تا موفقیت خود و فوتبال این مرز و بوم را رقم بزند. اولی «عدم قطعیت» بوده که با توجه به توضیحاتی که دادم نیازی به اشاره دوباره نیست. دوم «هدف» است؛ هدف ما از این عدم قطعیت چیست؟ باید به سمت قطعیت برویم. چون اگر ندانیم نمی‌توانیم تصمیم درستی بگیریم.»
پیشکسوت فوتبال ادامه داد: «هدف‌مان را باید بدانیم؛ آیا هدف فقط مسائل مالی است؟ نمی‌توان فقط مسائل مالی باشد، زیرا هدف‌های دیگری هم هست. هدف اگر مالی باشد همین بلایی سر ما می‌آید که تا کنون هموار شده است.
اما سومین توصیه، «روش» انجام است. مسائلی که جنبه عدد و ارقام و … دارند چیزهایی است که باید آرام آرام با آن آشنا شویم. همه مسائل در جهت قطعیت در حال حرکت است. به عنوان نمونه مربیگری در گذشته و حال حاضر را با هم مرور می‌کنیم. در گذشته بسیار دور، مربی همه کارها را به تنهایی انجام می‌داد اما اکنون فرق کرده و شما بعنوان سرمربی، افراد متخصصی را در کنار خود دارید؛ آنالیزور، متخصصان پست‌ها از جمله دروازه‌بان، دفاع، هافبک و مهاجم. علاوه بر این در کنار خود، بدنساز و روانشناس هم دارید. در واقع یک تیم کامل شما را در هدایت درست تیم‌ کمک می‌کند.»
«فوتبالی، غیرفوتبالی حالا هر کسی که انتخاب شود آن فرد فوتبال را هدایت می‌کند. آن فردی که انتخاب می‌شود، احساسی، هیاتی یا هر نوع دیگری انتخاب شده، اگر اطلاعات را دقیق نداشته باشد؛ اگر شایستگی‌ها را نداشته باشد؛ این ابزارهای عدم قطعیت به قطعیت را نداشته باشد؛ اگر تخصص، مدیریت نداشته و قدم به قدم آنها را طی نکرده باشد، پیامدهایی دارد. ابتدا خودش، سپس فوتبال و در درجه دوم آینده بچه‌هایی که فوتبال بازی می‌کنند منزجر می‌شود.»

*عضو هیأت علمی دانشکده تربیت‌بدنی دانشگاه تهران، نایب رییس اسبق فدراسیون فوتبال  در دوره صفایی فراهانی و بازیکن قدیمی تیم هما





اخبار زردیس | جدیدترین اخبار ایران و جهان