جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آتشک
(تَ شَ)(اِمر.)۱ - آبلة فرنگی، سفلیس، کوفت.۲- کرم شب تاب.
الف
معین
آتشین
(تَ) (ص نسب.) آتشی، از آتش.
الف
معین
آتشین پنجه
(~. پَ جِ) (ص مر.) صنعتگر.
الف
معین
آتشدان
(~.)(اِمر.)۱- منقل، اجاق.۲- تنور.۳- ظرفی مخصوص در آتشکده که در آن آتش ...
الف
معین
آتشبان
(~.) (ص مر.)۱- نگهبان آتشکده.۲- مالک دوزخ.
الف
معین
آتش پرست
(~. پَ رَ) (اِمر.) پرستندة آتش. کسی که آتش را پرستش کند. زرتشتیان را ب...
الف
معین
آتش گردان
(~. گَ) (اِمر.) ظرف کوچک سیمی که در آن چند تکه زغال افروخته قرار میده...
الف
معین
آتل
(تِ) (اِ.) ابزاری برای ثابت نگه داشتن اندام شکستة بدن.
الف
معین
آتشکده
(تَ کَ دِ) (اِمر.) جایی که زردشتیان آتش مقدس را در آن نگه داری کنند، ن...
الف
معین
آتشبار
(~.) (اِفا.)۱- ریزندة آتش (شخص یا شی ء).۲- چخماق.۳- تفنگ، توپ.۴- یک و...
«
‹
22
23
24
25
26
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها