جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
گ
معین
گرم شکمی
(~. ش کَ)(حامص.)پُرخوری، شکم بارگی.
گ
معین
گرم شدن
(~. شُ دَ) (مص ل.)۱- حرارت پذیرفتن.۲- سرحال شدن، به شوق آمدن.
گ
معین
گرم سخن
(~. سُ خَ)(ص مر.) خوش صحبت، خوش گفتار.
گ
معین
گرم راندن
(گَ. دَ) (مص ل.) تاختن، چهارنعل رفتن.
گ
معین
گرم خو
(گَ) (ص مر.) تندخو.
گ
معین
گرم
(~.) (اِ.) (عا.) میان دو دوش، گوشت پس گردن نزدیک به مازه.
گ
معین
گرل فرند
(گِ. فِ رِ) (اِ.) دوست دختر.
گ
معین
گرفتگی
(گِ رِ تِ) (حامص.)۱- سد شدن، بسته شدن.۲- اندوهگینی، ملال خاطر.
گ
معین
گرفته
(گِ رِ تِ) (ص مف.)۱- به دست آمده.۲- اندوهگین، دلتنگ.
گ
معین
گرفتاری
(~.) (حامص.)بیچارگی، درماندگی.
«
‹
3153
3154
3155
3156
3157
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها