جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
گ
معین
گسارنده
(گُ رَ دِ) (ص فا.) ساقی.
گ
معین
گساردن
(گُ دَ) (مص م.) ۱- نهادن، گذاشتن.۲- خوردن، خوردن شراب و غم.
گ
معین
گسار
(گُ) (پس.) پسوندی است که در ترکیب با بعضی واژهها معنای خورنده میدهد....
گ
معین
گس
(گَ) (ص.) (عا.) مزهای که دهان را میبندد.
گ
معین
گزینه
(گُ نِ) (اِ.)۱- مجموعهای از نوشتههای انتخاب شده.۲- هر یک از پاسخهای...
گ
معین
گزینش
(گُ نِ)(اِمص.)برگزیدن، انتخاب کردن.
گ
معین
گزین کردن
(گُ. کَ دَ) (مص م.) انتخاب کردن، برگزیدن.
گ
معین
گزین
(گُ) ۱- (ص مف.) انتخاب شده.۲- (ص فا.) انتخاب کننده.
گ
معین
گزیره
(گُ رِ) (اِ.) چاره، علاج.
گ
معین
گزیرش
(گُ رِ) (اِمص.) چاره گری، علاج.
«
‹
3158
3159
3160
3161
3162
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها