جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
گ
معین
گزارش کردن
(~. کَ دَ) (مص م.) شرح و تفسیر کردن.
گ
معین
گزارش دادن
(~. دَ) (مص م.) خبر رساندن.
گ
معین
گزارش
(گُ رِ) (اِمص.)۱- تعبیر خواب.۲- شرح و تفسیر.۳- بیان، اظهار.
گ
معین
گزاردن
(گُ رْ دَ) (مص م.)۱- ادا کردن، انجام دادن.۲- بیان کردن.
گ
معین
گزار
(~.) (اِ.) نیشتر حجام.
گ
معین
گز
(~.) (اِ.) نوعی تیر بی پر.
گ
معین
گریپ
(گِ) (اِ.) زکام، آنفلونزا.
گ
معین
گریوه
(گَ وِ) (اِ.)۱- گردن، پشت گردن.۲- کوه پست، پشته، تپه.
گ
معین
گریه انداختن
(~. اَ تَ) (مص م.) (عا.) گریاندن، گریانیدن.
گ
معین
گریه
(گِ یِ) (اِمص.) اشک ریختن، سرشک.
«
‹
3162
3163
3164
3165
3166
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها