جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
گ
معین
گسترده
(گُ تَ دِ) (ص مف.) پهن کرده، پهن شده.
گ
معین
گستردنی
(گُ تَ دَ) (ص.) هرآنچه که بگسترانند.
گ
معین
گستردن
(گُ تَ دَ) (مص م.)۱- پهن کردن، باز کردن.۲- پخش کردن، انتشار دادن.۳- ر...
گ
معین
گسترانیدن
(گُ دَ) (مص م.) نک گستراندن.
گ
معین
گستراندن
(گُ تَ دَ) (مص م.)۱- پهن کردن.۲- فرش کردن.۳- منتشر کردن.۴- پخش کردن.
گ
معین
گستاخی کردن
(~. کَ دَ) (مص ل.) جسارت کردن.
گ
معین
گشاده زبان
(~. زَ) (ص.) خوش بیان.
گ
معین
گشاده رویی
(~.) (حامص.) خوشرویی، بشاشت.
گ
معین
گشاده دل
(~. دِ) (ص مر.) بشاش، جوانمرد.
گ
معین
گشاده
(گُ دِ) (ص مف.)۱- باز شده، مفتوح.۲- فتح شده.۳- جاری کرده، روان ساخته.۴...
«
‹
3167
3168
3169
3170
3171
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها